شروع داستان وب سایت

از یک هفته پیش در فکر وب سایت بودم نه اینکه همین یک هفته باشد ها نه، سال گذشته هم به این موضوع کمی تا قسمتی جدی فکر کردم و در کنار فکر کردن تا نوشتن اولین پستم در وب سایت هم پیش رفتم، آن هم در قالب ساده وردپرس.
ریخت بی قواره سایت دست و دلم را برای ادامه نوشتن سست کرد و رغبت اینکه دستی به سرو رویش بکشم را  هم در خود ندیدم و شرایط زندگی هم که همیشه سربزنگا به کمک بهانه تراشی می آید مزید برعلت شد تا وب سایت نوپای معصومم را ببوسم و بگذارم کنار.

گذشت و همچنان این اندیشه که من باید در وبسایتم بنویسم و منتشر کنم در گوشه کوچکی از ذهنم کز کرده، نشسته بود تا اینکه باز اشارات مکرر معلم مهربان و فرهیخته آقای شاهین کلانتری در لایوهای صبحگاهی اندر فواید وبلاگ نویسی روزانه ، این فکر گوشه گیر را از ته ذهنم بیرون کشید و آورد درست جلوی دماغم.

در کتاب خواستن توانستن نیست از بنجامین هاردی به درستی به این موضوع اشاره شده که انسانها تنها با میل و خواستن صرف نیست که به اهداف و یا تغییرات دلخواه خود می رسند بلکه عوامل محیطی و شرایط است که باعث تحقق این خواسته و یا تغییرات می شود.

اینکه در جمع دوستان اهل قلمی باشی که مینویسند و از سویی خودت هم از کودکی در باغ نوشتن باشی، آنجا که وقتی دیگران تنها به فکر لذت بردن از زیباییهای یک سفربودند تو با دستان کوچکت یک دفترچه فسقلی درست میکردی و میگفتی میخواهم از زیباییهای سفر برای خودم بنویسم که بعدا وقتی خواندم دوباره آن خاطرات برایم زنده شود، این یعنی اینکه تو اهل نوشتن بودی و هستی و کاغذ و خودکار دوستان صمیمی تو اند و اینجاست که تو و شرایط درست و مناسب در کنار هم قرار گرفته اید.

می دانستم که وبلاگ نویسی روزانه کار سختی است اما همین کار سخت نتایج درخشانی مثل خودشناسی، تفکر عمیق تر، دقت بیشتر به مشاهدات و رویدادهای اطراف و مهارت نویسندگی و خیلی چیزهای دیگر که تا تجربه نکنی ندانی برایت به ارمغان خواهد آورد،اصلا همیشه همین کارهای سخت است که مزه شان برای سالیان سال زیر دندانت می ماند.
تصور اینکه راحت روی صندلی نشسته ای و بدون دغدغه انتشار و تو بوق و کرنا کردن نوشته هایت در شبکه های اجتماعی که جماعتی، البته خیلی هم که نه، بخواهند برایت سوت و کف و هورا بکشند و یا حتی هو کنند بیشتر برای دوباره در این راه قدم گذاشتن تشویقم می کرد.

روز 12 خردادماه روز واقعه بود، این پست  اینیستاگرامی نظرم را به خود جلب کرد: چالش 200 روز وبلاگ نویسی منظم . این درست ادامه سناریوی فکری من در جهت ایجاد وب سایت و وبلاگ نویسی بود که چه درست و به موقع به سویم پرتاب شده بود.
ایده ی جالب و به معنای واقعی چالشی از آقای کریمی . گفتم این یعنی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که تو وب سایتت را راه بیندازی جانم.
به این چالش پیوستم و بنا به پیشنهاد خوب ایشان قرار براین شد که تا راه افتادن سایتم هر روز یادداشت های روزانه ام را در یک فایل ورد بنویسم تا وقتی وب سایتم علم شد تمام نوشته ها را از در و دیوارش آویزان کنم.
و این اولین پست من و تجربه وبلاگی نویسی در سال 1401 است.
امروز 12 خرداد ماه و ساعت 10 صبح است.
مبارک باد، به فال نیک میگیرمش
این دومین بار است که خرداد برای من تحولی در برداشته و این بار از جنس نوشتن های جدی روزانه .

داستان شروع وب سایت، قسمت دوم

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

  1. این دومین دیدگاهی هست که براتون میگذارم و فهمیدم که نظر قبلی من اولی دیدگاه منتشر شده بر یادداشتهای شما نیست ساعت 8صبحه و چشمان من در خواب. ولی خب اولی دومی مهم نیست دیگه اه مرسی.
    خدا خیرش دهد آقای کریمی را.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *