نکند مرده باشیم؟!

گاه اصلن اگر دلمان نگرفت مشکل داریم.

اگر ناراحت نشدیم، حس کردیم بغضی در گلو نداریم، باید شک کنیم.

وقتی مظلومیتی را دیدیم و غمش دلمان را نچلاند، باید فکری به حال خودمان کنیم.

وقتی میتوانستیم مهربان باشیم و ظلم کردیم و آنوقت شب راحت خوابمان برد، حالمان خرابتر از چیزی است که حتی فکرش را بکنیم.

وقتی صدای گریه و ضجه ای را شنیدیم ولی عین خیالمان نبود، سلولهای قلبمان در حال جان دادنند.

وقتی صدای هق هق معصومیت و مظلومیت را نتوانستیم بشنویم، آنوقت باید نگاهی به لباسی که به نام انسانیت تا گوشهایمان بالا کشیده ایم بیندازیم;

شک ندارم خیلی وقت است که مبدل به لباس جانوری شده که پیش فرض زندگیش خوردن است و خوابیدن و زنده ماندن ولو به قیمت جان همنوعان.

اگر با دیدن بال شکسته یک کفتر دلمان ریش نشد و چشمهایمان افسرده ، این یعنی کرختی قلبی که دیگر غم و درد را حس نمی کند.

وقتی میتوانستیم خط لبخندی روی چهره ای رسم کنیم، اما نفرت کاشتیم،

وقتی مرگ را به چشم دیدیم و گورستانی را شاهد بودیم که  پر از من  و ماهای ستمگری است که روزگاری جولان داده اند و اینک سنگ مزار تنها ردشان در این دنیاست و همچنان اسب خشم و ظلم تازاندیم;

وقتی به باورهای نیازموده مان چنگ  انداختیم و ندای ضعیف ذهن نیمه جان مدفون زیر پستوهای  هزار توی جهالت را که میگفت” آخر چرا “نشنیدیم،

وقتی قلب بیمارمان را مدتهاست سکوت مرگبار فرا گرفته و نفسش  دیگر بالا نمی آید;

وقتی منافع خود را به مرگ حتی جهان ترجیح دادیم;

وقتی دنیا در حال پیشرفت است و کم مانده برویم پیش خدا و با هم چای بخوریم( به قول …) و من و تو هنوز درگیر ظواهر و حاشیه های زمینی زندگی دیگران هستیم و قضاوت

این یعنی من و تو خیلی وقت است که مرده ایم و انسانیت را خاک کرده ایم و تنها پوستینی از انسانیت تنمان مانده.

و مرگ  انسانیت یعنی:

مرگ اخلاق، وجدان، راستی و نیکی

یک چیز را خوب میدانم رفیق

اگر همه اینها ما باشیم

من و تو در سطحهای پایین بازی زندگی هستیم و بازیکنان خوبی نبوده ایم

بازیهای زیادی را باید از سر بگذرانیم و خوب بازی کنیم تا دست آخر برسیم به نقطه مرزی انسان بودن

انسانی که درد را میفهمد

غم را حس میکند

همدلی میداند

مهربانی را به جای ستم انتخاب میکند

و تازه بعدش است که دلش هوای اوج گرفتن میکند …

من و تو خیلی دوریم از پرواز ، رفیق

و چقدر این روزها شعر فریدون مشیری زنده است …

روزگار مرگ انسانیت است …

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *