چقدر با سواد هستید؟

در حال تهیه مقاله ای که قبل تر ها بهتان گفته ام بودم که به مطلب تعریف سواد در قرن اخیر رسیدم.

برایم جالب بود، گفتم:چه کاری است، من که هنوز مقاله ام را تمام نکردم، و با مقاله مقاله گفتن هم که مقاله نوشته نمی شود، از سویی  داستان برای خودم و تعهدی که به خود دادم، حیثیتی هم هست و قرار بر این شد که یک هفته را با تقویم موضوعی پیش بروم تا ببینم میتوانم ادامه دهم یا نه.

پس بدون هیچ ارفاق و اغماضی باید به طریقی به مقاله ای وصل میشدم و از آنجایی که این مطلب را تقریبن بکر و حتی لازم برای دانستن تشخیص دادم، برای امروز انتخابش کرده و بدین گونه لبخند مسرت بخشی بر چهره ام نشست.

مقاله ای کوتاه درباره سواد از گذشته تا کنون:

قدیم الایام تا صحبت از سواد میشد، همه مداد ، دفتر، کتاب و عینک یادشان می افتاد.

بیشتر پدر بزرگ مادر بزرگهایمان در اکثریت بی سواد قرار داشتند، چون توانایی خواندن و نوشتن نداشتند.

اما این را بگویم، مادربزرگ من و خیلی از پدربزرگ، مادربزرگهای دیگر که برایمان نقل کرده اند، بدون داشتن سواد خواندن و نوشتن، میتوانستند قرآن بخوانند و این حیرت انگیز بود.

یعنی تکرار کردن حروف و کلمات، باعث شده بود که الگوها را به یاد بسپارند و بر آن اساس بتوانند قرآن را بخوانند.

البته این را هم بگویم که اگر کتاب دیگری جلویشان میگذاشتی آنرا نمیتوانستند بخوانند و یا هیچ تلاشی برای خواندنش نمی کردند، نفس کتاب خدا برایشان انگیزه ای بود تا حروف و صداها را به یاد بسپارند.

خب از بحث اصلی سواد به بیراهه نرویم.

این تعریف ابتدایی از سواد بود:

کسی که به مدرسه نرفته و درس نخوانده است.

اما گذشت و با ورود تکنولوژی به زندگی ما آدمها و خصوصن کامیپوتر( عبور از خود سانسوری: اول خواستم بگویم رایانه، دیدم کلمه تکنولوژی را شاخ شاخ آنجا نشانده ام، پس او را چه کنم، دیدم این رشته سر دراز دارد، گفتم همینجا پایش را ببندم و به همان کلمه راحت و دم دستی کامپیوتر خودمان به اکتفایم) تعریف سواد از طرف یونسکو که حتمن میدانید سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد است و سرش درد میکند برای ارائه تعاریف جدید و البته کاربردی، دچار تغییر و تحول شد.

حالا نه فقط خواندن و نوشتن که اگر یک زبان خارجی را نمیدانستی و  توانایی کاربری کامپیوتر را هم نداشی. یک بی سواد اصیل بودی.

اما سازمان یونسکو باز هم با گذشت زمان و مطالعه زندگی بشر دید که آقا سواد فقط پیشرفت علمی نیست ها،  سایر ابعاد زندگی پس چه میشود؟

و اینجا بود که انقلاب فرهنگی بزرگی را رقم زد و 12 شاخص زیر را ملاک داشتن سواد معرفی کرد :

  • سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با نزدیکان
  • سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و آگاه به آداب اجتماعی بودن
  • سواد مالی: توانایی مدیریت مالی
  • سواد رسانه‌ای: توانایی تشخیص رسانه معتبر و غیر معتبر از هم
  • سواد تربیتی: توانایی تربیت شایسته فرزندان
  • سواد رایانه‌ای: دانستن مهارت‌های کاربری رایانه
  • سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری‌ها
  • سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت‌ها ، احترام به آنها و جلوگیری از تبعیض
  • سواد بوم‌شناختی: دانستن راه‌های حفاظت از محیط ‌زیست
  • سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه‌های مختلف و استناد استدلالی
  • سواد انرژی: توانایی مدیریت بهینه مصرف انرژی
  • سواد علمی: سواد دانشگاهی و توانایی حل مشکلات بر حسب روشهای علمی

خودمانیم با این تعریف سازمان ملل  تقریبن آدم از دو به شک بودن اینکه با سواد است یا نه در میاید، چون اغلبمان تنها در چند شاخص فوق دارای سواد نسبی هستیم و در واقع  یک بیسواد خوشحالیم.

بعد از این تعریف جامع و همه جانبه، تحولی درونی باعث شد، یونسکو از تعریف جدید خلاصه، مختصر و مفید خود رونمایی کند :

علم با عمل معنا می‌شود.

اما چیزی درون یونسکو میگفت، انگار این تعریف یک چیزی کم دارد که بالاخره داستان به این رسید که توانایی تغییر در زندگی با توجه به آموخته ها میتواند معیار سواد در میان ما آدمیان باشد.

که البته این تعریف اخیر، تمام تعاریف قبلی را بهینه کرده و تحت پوشش قرار میدهد.

حالا با سپاس از یونسکوی محترم خلاق، با توجه به تمام تعاریف دوست دارم این نتیجه را بگیرم که :

انسان با سواد کسی است که در 12 شاخص مطرح شده سازمان ملل دارای اطلاعات و دانش لازم باشد و از سویی با عمل به دانسته ها و بهره برداری از آنها با گامی راسخ در ایجاد تغییرات مورد نیاز در ابعاد مختلف زندگی و  توسعه فردی خود کوشش نموده و به هر چه بهتر شدن خود و جامعه ای که در آن زندگی می کند، اهتمام ورزد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

6 پاسخ

  1. با اون تعریف یونسکو و ۱۲ شاخصه من دیدم کمی تا اندکی با سوادم و بیشتر به قول تو بیسواد خوشحالم اما با تعریف آخرت کمی احساس خوشبختی کردم. ازت ممنونم که اون بخش آخر رو اضافه کردی

  2. مقاله جالبی بود ولی به نظرم اینکه با توجه به این مقاله که نسبتا بی سوادیم دلیلش دوره ۱۲ ساله تحصیلیمان است که کاملا خشک صرفا تئوری هر چیزی را یاد گرفتیم شاید اگر از اول چیزی که یاد میگرفتیم عملی میکردیم در ۱۲ شاخص یونسکو در چند مورد تیک برخورداری داشتیم .

  3. زهرالی این کامنتو فقط به عشق عنوانت میذارم.
    چقدر باسواد هستید؟ خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی.
    از طرف یک عدد بِساوات.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *