کتاب کارِعمیق1

 

 

خب از امروز قرار هست که همزمان با خوانش کتاب کارِعمیق، بخشی از مطالب آموزنده و مفید آنرا با شما در میان بگذارم.

اول از خود کتاب برایتان بگویم:

نام کتاب کارِعمیق است نوشته کال نیوپورت که همان کالوین نیوپورت است، نویسنده‌، مهندس کامپیوتر و استاد علوم کامپیوتر دانشگاه جورج تاون که نویسنده‌ی شش کتاب خودیاری است.

او در این کتاب به دو مضوع اشاره دارد:
1. آگاه کردن به لزوم داشتن تمرکز و انجام کارِعمیق برای خلق آثاری بی بدیل و شکوفایی استعداد و مهارتهای نهفته

2. ارائه راهکار و قوایننی برای ایجاد تمرکز و کارِعمیق

کال نیوپورت کتاب را با اشاره به زندگی کارل یونگ روان‌شناس مشهور سوئیس آغاز می‌کند.

کارل یونگ در روستایی به نام بولینگن در نزدیکی سواحل دریای زوریخ برجی برای خودش می‌سازد و اتاقی از آنرا به تقلید از یوگی‌های هندی به اتاق مراقبه اختصاص می‌دهد.

این اتاق مختص خود یونگ بوده و در این باره می‌گفت: فقط خودم در اتاق مراقبه هستم و همیشه کلید آنرا پیش خودم نگه می‌دارم و هیج فرد دیگری بدون اجازه من مجاز به ورود به انجا نیست.

درباره رویتن زندگی یونگ روزنامه نگاری به نام میسون کوری در کتاب آداب روزانه نوشته: یونگ ساعت ۷ صبح از خواب بیدار می‌شد و بعد از خوردن صبحانه مفصل، دو ساعت را با تمرکز کامل صرف نوشتن در اتاق خصوصیش می‌کرد و بعدازظهرها اغلب مراقبه یا پیاده‌روی طولانی داشت.

یونگ ساعت ۱۰ شب هم به رختخواب می‌رفت.
دقیقن مثل نظم زندگی قدیمی ‌ها، پدربزرگ مادر بزرگهای ما که خواب شبانگایه منظمی داشتند و صبح زود هم بیدار می‌شدند، البته جناب سونگ بیشتر می‌خوابید علی‌الظاهر.

نیوپورت می‌گوید: عزلت گزینی یونگ برای فرار از زندگی حرفه‌ای نبود بلکه برعکس برای پیشرفت و ارتقا بود.

بعد از این مقدمه نیوپورت می‌گوید من از مهارت طلایی تمرکز یا کار عمیق که اصطلاح خود ساخته من برای این موضوع هست صحبت خواهم کرد که بی هیچ شکی نقش کلیدی در دستاوردهای یونگ و سایر افراد که برایتان خواهم گفت، اعلام می‌کند.

کالوین می‌گوید اگر چه یونگ بیمارن زیادی داشت اما از رفتن به مرخصی به این برج و در واقع اتاق مراقبه‌اش ابایی نداشت حتی اگر این کار برایش دردسر ساز هم بود، چون او برای هدفش یعنی تغییر جهان به آن نیاز داشت.

در واقع اگر زندگی سایر شخصیتهای تاثیرگذار در تاریخ معاصر و غیر معاصر را مطالعه کنید متوجه خواهید شد که تعهد به کار عمیق موضوعی مشترک در بین همه آنهاست.

میشل دومونتی نویسنده قرن شانزدهم، مارک تواین که بسیاری از ماجراهای تام سایر را در اتاقی در مزرعه نیویورک نوشت، وودی آلن و پیتر هیگز فیزیک‌دان نظری و یا جی‌کی‌ رولینگ در طول رمان‌های هری پاتر حضور جدی در رسانه‌های اجتماعی نداشت. حتی در صفحه توییتری که همکارانش برایش ساخته بودند نوشت: این صفحه واقعی من است اما متاسفانه چیزی از من نخواهید شنید چون قلم و کاغذ برایم در حال احاضر در اولویت هستند.

بیل گیتس معروف دو بار در سال هفته تفکر برگزار می‌کند و در دهکده‌ای کنار دریاچه به مطالعه و فکر کردن به اندیشه‌های بزرگ می‌پردازد.

نیل استیونسن نویسنده آمریکایی که اولین بار از متاورس صحبت کرد و متاورس در معنای کلی فرضیه‌ای از آیندهٔ اینترنت که از محیط‌های مجازی سه‌بعدی آنلاین غیرمتمرکز و پایدار تشکیل می‌شود. این دنیای مجازی از طریق هدست‌های واقعیت مجازی (VR)، عینک‌های واقعیت افزوده، گوشی‌های هوشمند، رایانه‌های شخصی و کنسول‌های بازی قابل دسترسی خواهد بود.

اما برگردیم به نیل اسیتونسن، ایجاد ارتباط با این فرد از طریق وسایل الکترونیکی تقریبن ناممکن است.

این نویسنده معروف داستان‌های تخیلی در سبک سایبر‌پانک که یکی از زیرسبک‌ها در داستان‌های علمی-تخیلی و داستان‌های پادآرمان‌شهری، یعنی جوامع قهقرایی آینده به‌شمار می‌آید، تمرکز موضوع در سبک سایبرپانک بر فناوری‌های پیشرفته مانند فناوری رایانه، ارتباطات و سایبرنتیک، توأم با ازهم‌گسیختگی نظم اجتماعی است، توی وب سایتش هیچ آدرس ایمیلی ندارد و نوشته‌ای که برای این کناره‌گیری، از خودش به جای گذاشته این است:

اگر زندیگم را به نحوی سازماندهی کنم که بتوانم زمانهای طولانی و متوالی به وقفه‌ زیادی بدست بیاورم میتوانم رمان بنویسم اگر به جان آن، زمانهای پراکنده زیادی داشته باشم چه چیز جایگزین آن می‌شود؟
به جای یک رمان که مدتی طولانی زبانزد می‌شود یک دسته پیامکهای الکترونیکی وجود خواهد داشت که برای افراد مختلف فرستاده‌‌ام.

اما تعریف کال نیوپورت از کارِعمیق:

فعالیتهای حرفه‌ای انجام شده در حالت تمرکز کامل بدون حواس پرتی که توانایی‌های شناختی شما را به حد اعلای خود برساند.

این تلاشها ارزش آفرین هستند و مهارت شما را بهبود می بخشند و تکرار آنها دشوار است.
کارِعمیق برای بهره گیری کامل از استعداد و ظرفیت ذهنی تان ضروری است.

در حال حاضر پس از دهه‌ها تحقیق و روان شناسی و علوم اعصاب می‌دانیم که حتی فشار روانی همراه با کار عمیق برای بهبود توانایی هایتان ضروری است.

دقیقن مثالش ضرب الاجلهایی هست که همه در زندگی و شغلمان داشته‌ایم.
مثلم من در زمان کارمندی وقتی گزارشی یک در یک فرصت تنگ می‌خواستند همه هم‌وغمم آن گزارشه بود و انگار دیگر صدای کسی را نمی‌شنیدم
در ادامه نیوپورت از تقابل رفتار دانش‌ورزان امروز با طرز فکر و کار عمیق انسان‌های تاثیرگذار می‌گوید.

دانش‌ورزانی که دسترسی گسترده‌ای به شبکه‌های اطلاعاتی و ارتباطی دارند و بیش از ۶۰ درصد زمان خود را به آن اختصاص می‌دهند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

20 پاسخ

  1. متاسفانه به خاطر چندکارگی و دنبال کردن چندین هدف در یک برحه ما نمیتونیم به راحتی به کار عمیق برسیم. از طرفی حضورمون در رسانه‌ها هست.
    مراقبه هم نداریم.

    1. بله
      یه مراقبه صبح یه مراقبه ظهر یه مراقبه شب حداقل 5 دقیقه هم کمک میکنه
      لیلون بیا هر روز گزارش مراقبه هامونو بدیم
      و اگه انجام ندادیم یه جریمه ای، دعوایی چیزی بذاریم
      این مراقبه خیلی خیلی ضروریه برای تمرکز و خلاقیت و آرامش

  2. مرسی که می‌خونی برامون😍❤️
    چقدر نظم زندگی یونگ رو دوست داشتم و خواهانشم😕
    هفته تفکر دوبار در سال؟! چه جالب🙄 کمه ولی بهتر از هیچی تفکره🥲

    1. ممنون سپیده جان
      آره واقعن باید ازشون یاد گرفت
      میدونی دو هفته که فقط بشین فکرای بزرگ بکن به نظرم اگه با تمرکز باشه خیلی خوبه
      مهم اون تمرکزه است

  3. اسم کتاب رو زیاد شنیدم به عنوان یه کتاب خوب. ولی نخوندم. نکات خوبی به نظر داره ولی تو این حال و زمونه پایبند بودن بهش شاید کار سختی باشه. مرسی بابت خوانش کتاب. چه صدای رسا و خوئی هم داری عزیزم.

    1. فریبا جان اگه از کم شروع کنیم ذره ذره میتونیم به یه تمرکز خوب نزدیک بشیم.
      ممنونم فریبا جان
      زنده باشی

  4. سلام زهراجان
    چند باری تو طاقچه چشمم به این کتاب خورده بود، ممنون که معرفیش کردی.
    دقیقا همینطوره
    مدتی روی زندگی نویسندگان مطالعه می‌کردم
    تمامی نویسندگانی که ازشون خوندم روی روتین و تمرکز تاکید داشتند. همه‌ی اون‌ها حتی وقتی که تو خونه بودند و پروژه‌ی جدی دستشون نبوده، مثل یک شاغل واقعی صبح زود بلند می‌شدند، پشت میز کارشون می‌نشستند و تا بعدازظهر مثل یک روتین کاری می‌نوشتند.
    حتی دیدم بعضی نویسنده‌ها توی خونه خودشون لباسشون رو عوض می‌کردند و لباس مخصوص به کار می‌پوشیدند. یعنی تا این حد براشون کار جدی بوده.
    بنابراین جدیت و تمرکز واقعا تفاوت‌افرینه.

    1. آفرین به تو یاسمین جان
      مثل تمرکز یه ذره بین با نور خورشید
      خیلی باید تمرنی کنیم تو مسیر تمرکز حرکت کنیم.

  5. چقدر این مطلب برای الان من که در حال مراقبه‌ی خودم هستم مفید بود زهرا. نمونه‌هایی که آوردی رو خیلی دوست داشتم. کلن از دونستن زندگی آدم‌های موفق لذت میفرم. البته نه زندگی خصوصیشون. چیزهایی مثل مطالبی که مطرح کردی.
    بابت معرفی کتاب هم که خیلی کامل و جامع بود ممنونم ازت.🙏🏻🥰🌱💘

    1. خوشحالم که مفید بوده برات زهراگلی.
      چه خوب من و لیلون هم تازه شروع کردیم.
      زنده باشی عزیزم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *