اصلن گاهی نشانه ای از بودنمان در دسترس نیست.
نه اینکه بمیریم و نباشیم ها نه.
اما بودنمان بیش از یک جاندار که میخورد و میخوابد نیست.
حتمن برای شما هم پیش آمده است که انقدر درگیر زندگی روزمره شده اید که امروزتان دقیقن نسخه کپی دیروز است و صرفن منوی غذاییتان تغییر کرده.
امام صادق (ع) جمله خوبی دارند که اگر امروزت مثل دیروزت باشد ضرر کرده ای
و میتوانم بگویم اغلب در ضرر هستیم و تکرار دیروزهایمان.
اگر شاغلید و یا بیکار هستید، حتمن روزهایی بوده که خودتان هم از این تکرار مکررات زندگی خسته شده اید.
اما چه باید کرد؟
پیشنهادم به خودم و شما این است که حداقل یکی از این کارها را انجام دهیم:
1- انجام یک کار جدید
2- انجام یک کار معوقه
3- انجام غیر معمولی یک کار معمولی
4- فکر کردن به نوعی دیگر
5- واکاوی یک باور
و هر آنچه که مثل دیروز دیروز و دیروزهای قبلیمان نباشد.
درباره خودم که فکر میکنم، نوشتن تا حدود زیادی باعث شده که روزهایم با هم متفاوت باشند.
چون نوشتن هر روزه درباره ایده جدید باعث میشود که لااقل به اندازه ایده امرزو از دیروزم متفاوت تر باشم.
اما به نظرم، این هم کافی نیست، و بعد از گذشت زمان باز یک نویسنده یا موضوعاتی تکراری مشوم، چون به هر حال با خانه تکانی نکردن ذهن و داشتن چیدمانی همیشگی، یک روز ایده کم خواهم آورد و یا سراغ ایده های تکررایر خواهم رفت.
برای حل این مشکل باید کتابهای جدید با موضوعات جدید بخوانم،کمی ثقیل تر و سنگین تر از کتابهایی که تا حالا خوانده ام.
شروع کنم به طرح دیدگاه درباره موضوعات و مسائل مختلف که تا امروز درباره شان هیچ نظری نداشتم و یا نمی خواستم نظری داشته باشم.
نوشتن به نوعی دیگر میتواند من امروز را خیلی بیشتر از من دیروز برایم متفاوت و متمایز تر کند.
واکاوی باورهایم، طرح سوالات مختلف و آگاهی از اندیشه افراد گوناگون باعث میشود که جغرافیای تفکرم برای خودم روشن تر شود.
بدانم کجا افکارم به بن بست میرسند و چرا؟
بدانم قلمرو نفوذ افکارم تا کجا میتواند پیش رود؟
اصلن بعضی وقتها همین به چالش کشیدن تفکرات باعث میشود نقشه ذهنیمان را اصلاح کنیم و چه بسا به گنجهای یهم دست پیدا کنیم.
مینویسم، پس هستم.
به گونه ای دیگر مینویسم، بیشتر از دیروز هستم.
آخرین دیدگاهها