کاریکلماتور 3

karikalamator

باد

باد، بادبادک را به نشانه تحقیر روی دست بلند کرد.

اگر باد نباشد، درختان خشکشان می‌زند.

با قلقلک‌های باد برگ‌ها خندیدند.

بید هر گونه نسبت فامیلی با باد را رد کرد.

بید که باشی به هر بادی بر بادی.

باد و بودش از هارت و پورتش می‌وزید.

بادِ روز به بارانِ نیم روزی فرو نشست.

باد تا زمان فرو نشستن خشمش با درختان دست به گریبان است.

خشمِ فرو خورده آسمان به باد نازل شد.

آسمان باز هم در جواب بله بفرمایید زمین بادی فوت کرد.

باد که نباشد درختان زخم صاف ایستادن می‌گیرند.

باد در حال اعتراف گیری از درختان است.

وقتی سرم باد می‌کند، افکارم مشوش می‌شوند.

آسمان بادش را سر زمین خالی کرد.

باد، افکارم را به جای نامعلومی برد.

بادِ غرورش که خالی شد، باران شرم روی پیشانیش نشست.

نمی‌دانستم اینگونه بر بادم می‌دهی که دیگر هیچ وقت خود را پیدا نکنم.

شمعِ عشقم به بادِ بی‌مهریت خاموش شد.

بادِ ناملایمات، زندگیم را طوفانی کرد.

 

تقویم

تنها محل جمع شدن چهارفصلِ‌زمین بدون دادن تلفات، تقویم است.

تقویم زندگیم مدتی است که روی زمستان خشکش زده.

خردادِ تقویم برای نمایان شدن، هر روز دارد اردیبهشت را زیر زیرکی هل می‌دهد.

با ورق زدن تقویم هم گاه روزهایم نمی‌گذرد.

برای پیشرفت روز افزون، تقویم را با سرعت ورق زدم.

تقویم افکارم دو روست. افکار سازنده و افکار مخرب.

تقویمِ احساساتم مشوش‌ترین تقویم‌هاست.

برای گذشتن از روزهای تلخ، تقویم را ورق زدم.

تقویم زندگیم به دو بخش تقسیم شده، قبل از تو و بعد از تو.

 

تقدیم به عهدیه فزونی عزیزم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

8 پاسخ

  1. کاریگلماتورهات رو خیلی دوست داشتم. واقعن خلاقانه بود. من مدتی دارم کاریکلماتور می خونم و می نویسم ولی اصلن تو این مسئله استعداد ندارم

  2. عالی عالی عالی بود زهرای نازنینم. ممنونم ازت سوپرایز شدم. ممنونم که نوشته‌های قشنگت رو به من تقدیم کردی عزیزم. اجازه دارم کاریکلماتورهای قشنگت رو تو سایتم منتشر کنم.
    بدون تعارف کاریکاملتورهات خیلی به دلم نشست.

    1. خیلی خوشحالم که دوست داشتی عهدیه جان
      مدتی بود که کاریکلماتور نمی نوشتم
      تا اینکه نظرات دلگرم کننده تو از راه رسید و توی جیبام پر شد از انرژی نوشتن
      و گفتم بنویسم و بهترین کار تقدیمش به تو عزیزم بود
      دوست مهربون و صدیقی که از نزدیک ندیدمت اما خلوص قلب و مهربونیتو کاملن حس میکنم.

      حتمن چرا نه. باعث افتخاره منه.

      1. ممنون زهرای عزیزم. احساس می‌کنم یه دوست قدیمی هستی که مدت‌هاست ندیدمش و دلم برات دیدن و بقل کشیدنت پر می‌کشه. کاریکلماتورهات عالین به نوشتنشون ادامه بده.❤️❤️❤️❤️😘😘

        1. عهدیه
          عهدیه عزیزم
          دقیقن این جمله از ذهن و قلب منم گذشت.
          دل به دل راه داره

          حتمن گلم
          ممنونم که بهم برای نوشتن بیشتر انگیزه دادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *