در شرایط سخت:
وقتی کَکَت نگزید
اخمهایت در هم نرفت و چینها بر پیشانی نینداختی
اُف و آه و نالهات فضا را غمبار نکرد
با تلاشی تحسین برانگیز، حس خوب تهنشین شدهای را از دل ذهن و قلبت بیرون کشیدی
وقتی جوانه لبخند بر لب کاشتی
اینجاست که شرایط سخت نگاهی به قد و قوارهاش میاندازد و میبیند در حد و اندازههای این غول قویِ لبخند به لب نیست و خیلی آرام و نامحسوس قافیه را میبازد و با غزل خداحافظی صحنه را ترک میکند.
و تو میگویی:
آنقدرها هم که فکر میکردم شرایط سخت و بغرنج نبود هاااااا.
۱۱ شهریور هزار و چهارصد و دو
✍️ نینوا
آخرین دیدگاهها