امروز در یکی از شبکه های اجتماعی درباره نیکولا تسلا مطالبی را دیدم که خواستم یادداشت امروز را به آن اختصاص دهم.

دانشمندی که… اصلن بهتر است بخشی از معرفی او در ویکی پدیا را منعکس کنم :

نیکولا تسلا :   زاده ۱۰ ژوئیه ۱۸۵۶ – درگذشته ۷ ژانویه ۱۹۴۳)، مخترع، مهندس برق، مهندس مکانیک و آینده‌پژوه صرب‌تبار آمریکایی بود. وی بیشتر برای نقشش در طراحی سیستم نوین برق‌رسانی بر اساس جریان متناوب شناخته می‌شود.

تسلا بدون دریافت مدرک تحصیلی در رشتهٔ مهندسی و فیزیک تحصیل کرد. او پیش از مهاجرت به آمریکا، در مخابرات راه دور و مهندسی برق تجربه داشت. وی در سال ۱۸۸۴ به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده و شهروند آمریکا شد. او مدت کوتاهی در نیویورک در شرکت توماس ادیسون مشغول به کار شد.

 فعالیت‌های تسلا در سال‌های آغازین بهره‌گیری از انرژی الکتریکی، به واردشدن او در اختلاف بر سر انتخاب جریان متناوب یا مستقیم به عنوان استاندارد انتقال توان الکتریکی انجامید.

از این اختلاف به نام جنگ جریان‌ها یاد می‌شود. جریان متناوب تسلا، جریان مستقیم ادیسون را شکست داد و دلیل آن هم ترانسفورماتورها (مبدل‌های ولتاژ) بودند؛ جریان متناوب، امکان تبدیل ولتاژهای مختلف به هم را فراهم می‌کند و این، برگ برندهٔ جریان متناوب بود.

 تسلا تصویربرداری اولیه با اشعه ایکس را انجام داد. او همچنین یک قایق با کنترل از راه دور ساخت.

در طول دهه ۱۸۹۰، تسلا ایده‌های خود را برای روشنایی بی‌سیم و توزیع برق بی‌سیم در سراسر جهان، طی آزمایش‌های ولتاژ و فرکانس بالا در نیویورک و کلرادو اسپرینگز دنبال کرد. در سال ۱۸۹۳، دربارهٔ احتمال ارتباط بی‌سیم با دستگاه‌های خود اظهاراتی را بیان کرد.

تسلا سعی کرد تا این ایده‌ها را در پروژه ناتمام خود به نام برج واردن کلیف، برای ارتباط بی‌سیم بین‌قاره ای و فرستنده برق بکار گیرد، اما قبل از این که بتواند آن را تکمیل کند، به علت ته کشیدن بودجه پروژه را رها کرد.

 تسلا پس از این که بیشتر ثروت خود را برای تحقیقات، آزمایش‌ها و اختراعاتش صرف کرد، در فقر و انزوا در هتل‌های ارزان‌قیمت نیویورک زندگی می‌کرد و قادر به پرداختن صورت حساب‌های خود نبود.

نیکولا تسلا در ژانویه سال ۱۹۴۳ در نیویورک درگذشت و با مرگش کارهای او به مرور به دست فراموشی سپرده شد. پس از مرگ تسلا نه تنها نام او بلکه اختراعات، طرح‌ها و ایده‌های او رو به فراموشی بود تا این که در سال ۱۹۶۰ در کنفرانس عمومی اوزان و مقیاس‌ها به پاس خدماتش، یکای چگالی شار مغناطیسی در سیستم SI، به نام تسلا نامگذاری شد.

شواهد نشان می‌دهد تسلا مخترع حقیقی رادیو می‌باشد. برخی نیز وی را مخترع قرن بیستم شمرده‌اند.

…

بر اثر از دست رفتن جان برخی از افراد در جریان متناوب بود که تسلا حق اختراع جریان متناوب را به وستینگهاوس واگذار کرد و ادیسون هم که بعدا نام شرکتش به جنرال الکتریک تغییر پیدا کرد، حق استفاده از این اختراع را از وستینگهاوس خواست و این یعنی ادیسون خودش فهمیده که اختراع رقیبش بهتر بوده.

( نمی دانم چرا حس میکنم دستهای پنهانی در کار بوده 🙁 )

…

اما موضوعی برایم تلخ و بسی تامل برانگیز بود:

اول اینکه نیکولا تسلا در حالیکه یک نابغه تمام عیار بود، و جریان متناوب برق که امروزه از نان شب هم برایمان ضروری تر است، توسط این فرد اختراع شده، اغلبمان او را نمیشناسیم و تمام تحسین و تقدیر خود را به روح ادیسون بزرگ تقدیم میکنیم.

و احتمالن با این عدم آگاهیمان، این دو دانشمند که در زمان حیات هم دچار اختلاف بودند، را در آنسوی آسمان هم به جان هم می اندازیم.

ادیسون به کار ناکرده مغرور میشود و تسلای بیچاره هم حرص میخورد.

و فرشتگان طبقهای نعمت را مجمع مجمع برای جناب ادیسون سرو میکنند و تسلا فریاد میزند بابا اینها باید مال من باشد.

حتی انیشتین که برایمان از نوابغ منحصر بفرد است تسلا را باهوش تر از خود میداند.

از انیشتین میپرسند : بزرگترین نابغه قرن بودن چه حسی دارد؟

او می گوید: بهتر است این سوال را از تسلا بپرسید.

این صحبتهای تسلا را دوست داشتم و حس میکنم که چقدر این مرد در زمان خود تنها بود و کسی او را درک نمی کرد.

تسلا می گفت : من میخواهم و میتوانم دنیا را نورانی کنم.

حتی بشر این توانایی را دارد که خورشید دوم بسازد.

اما بشر امروزی برای پذیرش بسیاری از این موضوعات هنوز آماده نیست.

دنیای ما دنیای سرشار از انرژی و فرکانس است.

…

تسلا با فرکانس تراپی سعی در درمان بیماریها داشت و  معتقد بود که چون همه چیز در این دنیا انرژی است، بیماریها بواسطه بر هم خوردن تعادل امواج و فرکانسهای انرژی  بدن بوجود میایند.

البته در آن زمان این کار او با مخالفت مواجه شد و شرکتهای دارویی اقدامات او را مورد هجمه انتقاد قرار دادند و عنوان کردند این کار او شامل عوارضی برای بدن انسان است.

( داروهایی که خودشان عوارض دارند و طی گزارشی از آلمان که کمترین میزان مصرف دارو در میان کشورهای غربی را دارد،رقم قابل ملاحظه ای برای مرگ و میر ناشی از عوارض دارویی گزارش شده بود.)

(و باز هم احساس میکنم، دستهای پنهانی وجود داشته اند. 🙁 )

غم بار تر اینکه این اعجوبه نبوغ همه ثروت خود را برای آزمایش و پژوهشهای خود از دست داد و هیچ نهاد و ارگان دولتی و علمی از او حمایت نکرد و در زمان حیاتش هم برای خدماتی که به بشر کرد مورد تحسین و ستایش قرار نگرفت   و سرانجام در فقر و نداری در یک هتل ارزان قیمت جان خود را از دست داد.

( به نظرم او نمونه یک انسانی است که دستش ابدن نمک نداشت.)

و حالا ما می دانیم که تسلا چه انسان بزرگی بود و دستاورد تلاشهای او همین بس که  همه زندگیمان به نیروی برق ( البته متناوب نه مستقیم) گره خورده.

چرا بسیاری از نوابغ، هنرمندان و ادیبان و به طور کل افراد موثر این دنیا بعد از مرگشان شناخته میشوند، کارهایشان دیده میشود؟

بگذارید اولین جوابی که به ذهن میرسد را بگویم، چون انسانهای دیگر هم دوره شان عقب تر از افکار و دانش آنها هستند و توان باور و یا تمایلی برای پرداختن و یا باور آن افکار و کارها را ندارند.

و این غمبار است.