در وبینار اخیر اهل نوشتن، آقای کلانتری عزیز باز هم یک ایده ناب برایمان رو کردند.
جوک نویسی
مقدمه و ضربه
آنهم چطوری؟
با یک جمله یا سوال پیش پا افتاده که با نوشتن حداقل ۱۰ جمله یا پاسخ به نحوی که کمی تا قسمتی لبهای فرد مقابل از حالت عادی بازتر شود.
البته همان اوایل شروع تمرین منتظر قهقهه مخاطب بودن همانقدر واقعی است که بخواهی نمک توی آب حل نشود.
هوا سرده؟
1. تا تعریفت از سرد چی باشه؟ اگه بستنی نه، اما اگه آدامس نعنایی چرا.
2. نه گاهی فقط بغ میکنه.
3. آره اما اگه یکم باهاش حرف بزنیم گرم میشه.
4. نمیدونم، من که باهاش رابطهای ندارم.
5. اینو از کسی بپرس که هوایی باشه.
6. من چه بدونم، نکنه تو هم فکر کردی من سر به هوام.
7. آره احتمالن خورشید بازم قهر کرده.
8. آره اما من به روم نمیارم.
9. سوال بعدی.
10. کاش میتونستم بدون قضاوت نادرست جوابتو بدم.
11. یکم خجالتیه، اما سرد نیست.
مردی از کوچهای گذشت.
1. بالاخره باید یکی میگذشت یا نه.
2. بعدش قراره بره تو خیابون حتمن.
3. چرا گذشت؟ میموند حالا.
4. همینه که خیابونا شلوع میشه دیگه این تهش میخواد بره خیابون.
5. باید دید چرا گذشت، حکمن پای یه زن در میون بوده.
6. تنها یا کسی هم بود باهاش؟
7. کسیم دیدتش؟
8. گذشتن باز بهتر از ایستادنه، سد معبر میشد.
9. حالا کجا میخواد بره؟
10. الان دقیقین کجاست؟
11. این همه میگن گذشت کنید اینم یه نمونش.
برای تمرین اول و دست گرمی به نظر خودم بد نبود، امیدوارم شما خواننده عزیز هم زیاد یخ نکرده باشید. 🙂
6 پاسخ
به نظر من خیلی خوب بود. خلاقیتت خیلی خوبه زهرا جان
ممنونم لیلون
تحسینت انرژی داد بهم
چه بامزه بودن احسنت بانو
خوش اومدین بانو ماهانی عزیز
ممنونم برای این نظر انرژی بخش
چه جالب. همینه که نویسنده به اتفاقات ریز و بی اهمیت حساسیت به خرج میده. از عبورکردن(گذشتن) یه مرد پیش پا افتادهتر؟ و چه خوب در این باره نوشتید.
بله موافقم.
ممنونم از نظر ارزنده و انرژی بخشتون.