- داستان اغلب از جایی به هم میریزد که فکرش را نمیکنیم.
2. برای داشتن روز خوب بهانهها کم نیستند اما حواسهای جمع برای دیدن چرا.
3. کلمات کلیشهای مظلوم ترین کلماتند که هیچوقت آنطور که باید فهمیده نشدند.
4. دانستن اینکه اول روز بوده بعد شب شده یا مرغ بوده یا تخم مرغ، اثری بر اصل داستان فراز و نشیب به هم پیوسته زندگی ندارد.
5. وقتی همواره از دلبستگیهایمان ضربه میخوریم چرا همچنان مترصد دل باختنیم؟
6. تقویمها نگاههای خیره خیره فرصتها هستند برای اقدام.
7. هر سوالی که به دنیا میاید، جواب کنار گهوارهاش نشسته.
8. تنفر، اسیدی است که بیصدا، جسم و روح را میخورد و گاه تنها علامت شایعش سرطان است که صدایش بلند می شود.
9. گاه سکوت پر از خرده شیشههای یک احساس است.
10. پنجرههای رو به آسمان روزنه امید بزرگی هستند.
11. گذر زمان به طور شگفتآوری متناسب با شتاب ما، سرعت میگیرد.
12. هر وقت تأمل کردیم و به موضوعات عمیق تر شدیم، زندگی ورق جدیدش را رو کرد.
13. گاه تنها راه عبور از سختیها، تغییر مسیر است برای ندیدنشان.
14. هیچ تلاشی بیهوده نیست، حتی اگر به هدف نزدیک هم نشویم، لااقل میفهمیم این بار وقتمان را برایش تلف نکنیم.
15. جمله آرامبخشی است اینکه همه بقیه هم هستیم.
16. گاه سوت پایان بازی درست چند ثانیه قبل از پیروزی قطعی به صدا در میاید.
17. زندگی گاه میشود لذت نوشیدن یک لیوان شربت خنک آلبالو وسط چله یک تابستان
18. زندگی داستان انتخاب در ظرف اکنون است، این که حالا به چه فکر کنی، چه کنی و چگونه احساس کنی.
2 پاسخ
من همیشه به گزین گویه ها و کاریکلماتورهای تو و عهدیه افتخار میکنم. باید یک مجموعه رو با هم منتشر کنید حتی اگه شده الکترونیک
ممنون لیلون جان
به امید خدا
حتمن حتمن