بودن یا نبودن
آه اگر فقط همین یک هنر را داشتیم دیگر غمی نداشتیم.
اینکه نگاهمان را در ترشحات فکر نمیآغشتیم
لبخندی در صندوقچه دل قایم نمیکردیم برای روز مبادا
گاه دیدن فقط نگاه بودیم
گاه شنیدن فقط گوش بودیم
دستمان مدام توی کشوی مغز به دنبال پرونده خاطرات نبود
اهل صفر و یک کردن همه چیز نبودیم
دستمان از دست احساس و فکر رها بود
…
اینکه لحظه را سر میکشیدیم
فقط بودیم
بودنی بکر با تمام وجود
بودنی بیهیچ شباهتی به بودنی قبل و بعد از این اکنون
بودنی بیتکرار و سبز …
چنین بودنی زندگی است
بودن محض است
وجود داشتن است
و تجربه بیبدیلی از بی مرز بودن
اصلن شاید خدا بودن …
۲۱ شهریور هزار و چهارصد و دو
🎙✍️ نینوا
آخرین دیدگاهها