فیدیبو به طاقچه گفت!📚

[فیدیبو در حال رفع مشکلِ کتاب فرهنگ سخن انوری است که طاقچه را می‌بیند، سری تکان می‌دهد اما طاقچه متوجه نمی‌شود یا وانمود می‌کند که ندیده است، نزدیک شده می‌گوید]:

• نمی‌دانم چرا این همه طاقچه بالا می‌گذارید دوست من؟ می‌دانم که با آن همه کتاب توسعه‌فردی روی طاقچه‌تان، بهتر از من می‌دانید که از ویژگی‌ موجودات رو به توسعه این است که با دوستان تعامل داشته و تواضع پیشه سازند.

[طاقچه در حالی که کتابهای روی طاقچه را مرتب می‌کند]:

“دوست من فیدیبوی بزرگوار، اولا که ببخشید متوجه حضورتان نشدم.
دوم اینکه، اسممان طاقچه است اما هیچ‌گاه طاقچه بالا نمی‌گذاریم، چون آن وقت کسی دستش نمی‌رسد.
طاقچه‌ی ما کوتاه است و به یک اراده، بند است.
جایِ کتاب روی قفسه و طاقچه است، البته منظورم خودمان نیست فیدیبوجان.
منظورم زیر دست و پا نبودن است،
بعدش این که هر کس دلش خواست کتاب بخواند باید دستش را دراز کند و از طاقچه، باز هم منظورم خودمان نیست، بردارد.

منظور از نام ما” طاقچه” اشاره به جایگاه نیکو و نیز اراده‌ی خواننده برای خواندن کتاب است.
شما پیشکسوت ما هستید و یادمان نمی‌رود که شما راه را گشودید و ما نیز گام در این ره گذاردیم.

[طاقچه کمی نزدیک‌تر می‌شود]:
” اینجا که به جز من و شما کسی نیست.”

[فیدیبو عینک مطالعه را از روی چشم بر می‌دارد و به طاقچه چشم می‌دوزد]

• همه می‌دانیم که ما هر آنچه‌ باید را از شما آموختیم و دم شما هم گرم؛
  کتابهایتان افزون و قطورتر
  خوانندگانتان پاینده و افزون‌تر.
  اما خداوکیلی بگذارید این یک نکته را بگویم، هرچه باشد ما دو ایستگاه فرهنگی بزرگ در این کشور و حتی می‌شود گفت خاورمیانه هستیم.
  ملت پولِ کتاب ندارند، یا دست به دامن قفسه‌های من و شما می‌شوند یا کتابهای صوتی و پادکست یا کلا قید مطالعه را می‌زنند.

[فیدیبو متفکرانه]

• بفرمایید منتظرم.
• راستش دوست دانشمندم، پیش‌تر، امکان ارسال بخش دلخواه از کتابِ در حال مطالعه در درگاه وزین شما نبود، اما این مزیت جدید را ما قبل‌تر داشتیم و این که شما پیشکسوت این حرفه، در این زمینه از ما الگوبرداری کردید ما را بسیار خوش آمد و باعث مسرت شد.

[فیدیبو با لبخند زیبایی بر لب]:
با آن همه توضیح و تفسیر از کجا به کجا رسیدید دوست خوبم!
بله، اشاره بسیار نیکویی بود.
من به تمام همکاران سفارش نموده‌ام که هر چه سهولت و مزیت و نُویّیت است از همگان، دوستان و رقبا، خرد و کلان بیاموزند و به کار گیرند.

محفل ما محفل دانش، ادب و فرهنگ است و باید هر روز بهتر از دیروز شویم البته قصد تبلیغ صا ایران را ندارم اما جمله‌ی زیبایی است؛ ما هم باید یک شعار و عبارت فاخر برای خود برگزینیم.

[طاقچه نزدیک‌تر شده]:
دوست عزیز حالا که کمی صمیمی شدیم می‌توانم یک مزاح بنمایم؟

• مزاح؟
  بله، مطمئنا شوخی دوستِ بافرهنگ و مطالعه‌ای چون شما که سر و کارتان همواره با کتاب است، بسیار ادیبانه و تفکربرانگیز خواهد بود.

[طاقچه کمی سرخ می‌شود]:
راستش خیلی هم شوخی ادیبانه و جای تفکر دارانه‌ای نیست، دوستانه و دِلانه است؛
ما هر وقت اسم شما را می‌بینیم یاد پی‌تی‌کو پی‌تی‌کوی دوران کودکی میفتیم و چه خوب که شما آن شکل فیل را ایجاد کردید و برای همیشه فکر آن اسب را از ذهنمان زدودید.
اما خودمانیم اسمتان خیلی شیرین است و طراحتان خوش‌ذوق.

[فیدبو با خنده]:
بگذارید من هم از فیدیبو بگویم.
راستش نام ما مخفف فیروزان دیجیتال بوک است که نام ویژه‌ای است.
گفتیم این همه واژه را ملت روی زبان کول کنند، خسته می‌شوند، فیدیبو کردیم که پی‌تی‌کوکنان بشتابند به سوی کتاب و کتاب‌خواندن.

اما نام شما هم زیباست.
من به دو مقوله که گفتید چون شما عنایتِ نظر نداشتم.
دوست عزیز خیلی مسرور گشتم برای دانستن این نکات ظریف که فرمودید.
امیدوارم همواره طاقچه‌تان پر باشد و طاقچه خوانان هم بسیار.
اگر فرمایشی ندارید من بروم مشکل این کتاب انوری را حل کنم.

• نه خواهش می‌کنم بفرمایید.
• تا دیداری دوباره، نتتان برقرار.

نی_نوا

۲ اسفند/۳

کتابنام

طنز

@neynava_nevesht