بنویس، اما گاه‌گاهی با قلمِ اشک، ببار.

بنویس، اما گاه‌گاهی با قلمِ اشک، ببار.

گاه هیچ مگو!
ننویس!
بجنگ با ولع به کام ریختن حس در واژه؛
جا‌کردن خسّت‌بار سیل احساس در کاسه‌ی حقیر یک واژه.
بگذار سَیَلان این حضورِ طوفانی، راه به چشم‌گاهت بیابد و طغیان کند.
بگذار داستان‌ در هق‌هق بغضی فرو خورده‌، سطر به سطر ثبت شود و این‌بار اشک قلم باشد و گونه‌، صفحه‌ی‌ای برای تجلی این احساس.

گاه، نوشتن، همین باریدن است، بی‌‌هیچ صدا و واژه‌ای.
این همان قلم و کاغذ خداست برای نگاشتن، دمی که لبریز از حسِ غمباری یا شادی زایدالوصفی.
و چه آرامش عظیمی دارد این نوشتن بارانی.

نی نوا

۵ فروردین/۴

@neynava_nevesht

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *