نگاهی کوتاه به ضرب المثلها

گاهی برای اینکه به نوشته هایمان جان دهیم  و موضوع و مفهومی که میخواهیم ابراز کنیم، برای مخاطب روشن تر شود، میرویم سراغ تشبیه، تمثیل و استعاره.

درست مثل این جمله که برای گفتن مزه شیرین باقلوایی که میخوریم میگوییم شیرین مثل عسل، و فرد مخاطب حتمن در طول عمرش یکبار هم که شده طعم عسل را چشیده  و این تمثیل ما کاملن طعم چیزی که میخوریم را برایش روشن میکند.

در نوشته ای این ضرب المثل را دیدم ” مثل حلزون در لاکم فرو رفته بودم” و شد موضوع نوشتن کوتاه امروز و میخواهم نگاهی گذرا به  چند مثال از ضرب المثلها و تشبیهاتی که از حیوانات برگرفته شده و در مکالمات و مکاتبات خود از آنها بهره میبریم داشته باشم.

 مثل حلزون در لاکم فرو رفته بودم

در این حالت مخاطب، یک من مچاله شده  که پاهایش را کاملن توی شکمش جمع کرده و سرش را پایین انداخته را مجسم میکند که گویی قرار است درون لاک کوچک یک حلزون جا شود و این تمثیل نشان از شدت افسردگی دارد که به این صورت به تصویر کشیده شده است.

یا مثلن میگوییم:

از شدت خوشحالی بال در آورده بودم

انسان پرنده را مجسم کنید.

چقدر میتواند هیجان انگیز باشد، چون او علاوه بر آیتم دست و پا، آپشن بال را هم در ردیف توانمندیهایش دارد و با بالش میتواند در بعد سوم هم جولان داد.

یا مثلن کبکش خروس میخواند

یعنی انقدر خوشحال است و وضعش عالی که کبکی که تا حالا نقش چندان پر رنگی نداشته و جز دمی که بیرون باشد از خود چیزی ارائه نکرده است حالا دارد از روی نتهای خروس آواز سر میدهد.

یا آسه برو آسه بیا تا گربه شاخت نزنه

خب این ضرب المثل جایی استفاده میشود که میخواهیم بگوییم محافظه کار باش تا مورد رشک بدخواهان قرار نگیری.

اما موضوعی که هست شاخ داشتن گربه است.

مگر گربه شاخ دارد؟

و دومین مساله این است که چرا حیوان دیگر نه و گربه؟

و سوم اینکه آیا گربه به حسادت و بدخواهی معروف است؟

 

چه دنیای شیرینی است دنیای ضرب المثلها و چقدر هوشمندانه ساخته شده اند.

گاهی اصلن همین ضرب المثلها خودشان یک کتاب درسند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *