چرا حسادت؟(کمی طنزانه)

می توانید این یادداشت را پایین بشنوید .

 

سوال :

چرا ما آدما حسادت میکنیم؟

جوابها :

1- ما که حسادت نمی کنیم، فقط از اینکه یه موفقیت نصیب یک آدم بی سرو پای نچسب، حال بهم خور ، الکی خوشه، جعل لق می افته، کمی ناراحتیم و بلکم اظهار نگرانی میکنیم، من باهاتون مخالفم این حسادت نیست، میشه اسمشو یه نوع احساس مسئولیت انسانی، جهانی گذاشت.

2- برا اینکه از چیزی که تو خونته، سرنوشتته نمیتونی فرار کنی خواهر من.

مگه همه ما بچه های بابا آدم بزرگ نیسیتم؟

عمو قابیل اولین پسر بابا آدم چطور شد که به عمو هابیل خدابیامرز حسادت کرد؟

با همه احترامی که باید برای بزرگترا گذاشت، هر چی بوده تقصیر بابا آدم بوده، از همون روز اول عمو هابیل رو کرد تو چشم عمو قابیل، بعدم که سر امتحان خدا عمو قابیل وا داد و دید بازنده است زد هابیلو کشت.

اگه از روز اول بابا آدم به قابیل بیشتر توجه میکرد و مشکل این بچه رو میفهمید، مینشست باهاش اختلاط میکرد، کار به هابیل کشی نمی کشید که بعد اون حسادته لاجرم نسل به نسل به ما برسه

طبیعن تو خودتم باید حسادت کنی، اگه نه که بدون یه جای کارت میلنگه، مشکل فنی چیزی تو دی ان ای یا خونت داری.

علم اینو ثابت کرده نمیشه ازش فرار کرد.

نکنه تو حسادت نمیکنی؟!

3- برای اینکه حس غربت میکنیم، چرا باید یکی از همنوعامون ازمون دور بیفته.

چرا ما باید روی زمین گوسفند بچرونیم ، اون روی قله موفقیت کنار عقابا باشه.

( اشتباه لپی: غاز بچرونیم)

همه ما از یه پوست و استخونیم، چرا داره خودشو از ما جدا میکنه، ما هر چقدر بد، غیر قابل تحمل، تنبل، نابلد، ناکام به هر حال همنوعشیم، اون نباید خودشو از ما کنار بکشه. هر چقدر اونم مثل ما فلک زده و ناموفق تر عوضش همدلتر

این حسادت نیست اشتباه نکن، این یه همدلیه برای برگردوندن یکی ازخودمون که دور افتاده، یکی که فقط هوا برش داشته همین.

4- میدونی این حسادت که میگی ، همون سوپاپ اطمینانه؟!

طبیعت خدا روی تعادله، مگه نه؟!

میدونی اگه حسادته نباشه ، سنگ روی سنگ بند نمیشه، بابا این آدم موفق دیگه خدا را هم بنده نیست.

ما با حسادتمون در واقع در حال انجام یه رسالت کائناتی هستیم.اینجوری لااقل این موفق جاه طلب با نیشتر حسادت کمی از باد غرورش خالی میشه.

5- تو خودت با یه دزد چطور رفتار میکنی؟

نه خودمونیم کج بشینیم، اما راست بگیم.

سهم موفقیت من و تو چرا باید تو چنگ یکی دیگه باشه. اون موفقیت مال منه، سهم منه …

جایی غفلت کردم، اون موفقیت رو صاحب شده ولی این حقش نیست.

این حسادت نیست، این حق خودمونو خواستنه.

از دماغش در بیاد.

6- من اگه حسادت نکنم که میشم بی بخار، بی غیرت

من باید یه تکونی بخورم که بتونم پیشرفت کنم، حالا شما میگی به جای حسادت بیا غبطه بخور، آقا ما غبطه خوردنمون نمیاد،تنها محرکه من برای قدم برداشتن اینه که اون نباید داشته باشه ختم کلام.

7- چرا بیخودی  وقت خدا  رو بگیریم، بره هی از خزانه غیب برامون موفقیت بکشه بیرون.

خب همون موفقیتو رو میگیره میده به من دیگه . من و اون نداریم که.

یک موفقیته دور هم کیفشو میبریم، یه روز اون بقیه اش همش دیگه من.

8- حسادت یه واکنش کاملن طبیعیه

مگه میشه آدم بی تفاوت باشه، شاید بگین خب تو بیا خوشحالی کن، اینم یه کاره دیگه.

مگه کشکه، همه چی حساب کتاب داره، اون موفق بشه من خوشحال بشم؟

عین این میمونه که یکی غذا بخوره کیفشو ببره، بعد به اونی که داره نگاش میکنه بگن: تو سیر شو، یا اون سیر شد تو خوشحال باش. مگه میشه؟!

 

 

این یادداشت براساس فرمول لطیفه نویسی، سوال جدی و پاسخ طنز از سری درسهای کارگاه تولید محتوای آقای کلانتری عزیز بود.

شما هم امتحان کنید.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

12 پاسخ

  1. زهرا باریکلا به این طنازانه نوشتن و باریکلای بیشتر به این که از محتوای صوتی غافل نمی‌شی. من تو کار محتوای صوتی می‌لنگم. اول اینکه نمی‌دونم چی کار کنم که صدای نفسام نیاد و مرتب صدای نفسام شنیده می‌شه و من به این صدای قشنگت حسودیم میشه

    1. باریکلا به تو که دقیقن آخر نظرتو قشنگ چسبوندی به موضوع یادداشت
      لیلون تنفس شکمی یا دیافراگمی داشته باشی نفس کم نمیاری
      بعدشم اون مابین حرفا یکم شنیده شدن نفس عادیه که اگه زیاد بشه میتونی با نرم افزارadobe audition نویز و نفس گیری رو حذف کنی.
      لیلون یادمه توی یکی زا استوریات بود خیلی شاداب و جذاب اجرا کرده بودی، که همون موقع هم نوشتم برات
      امتحان کن، هر مطلبی که نوشتی و بیشتر دوستش داشتی رو پادکست کن
      جالب میشه

      این پادکست سازی من جدی شد چون :
      یه بار برای خواهرم داشتم مطالب سایتو میخوندم چون بچه کوچیک داره، شلوغی میکنه گاه وقت نیمکنه بخونه، وقتی خودم براش خوندم، گفت زهرا این طوری می چسبه.
      بعدش صبا و تو و زهرا هم گفتین نه قشه به به باپیشدی
      بعد خودم گفتم اینطوری جذاب تر هم میشه و هم اینکه اگه کسی وقت و حوصله نداشت میاد میشنوه

      سعی میکنم زمان داشتم، یادداشتو پادکستیش کنم

      1. زهرا جان ممنون از راهنماییت. من یه مدت روی تنفس دیافراگمی کار میکردم بعد ولش کردم. باید یه پالش برای خودم جور کنم این مسئله رو جدی بگیرم.

        1. آره حتمن لیلون
          به آرامش هم کمک میکنه این تنفس
          البته اعتراف میکنم منم یادم میافته تنفسامو شکمی میکنم، قبلن خیلی خوب افتاده بود رو ناخودآگاه

  2. دقت کردم دیگه به من سر نمی‌زنی. مطلب امروزم رو به تو اختصاص دادم زهرا باجی

    1. فقط اون کلمه دقتت لیلون 🙂 🙂
      من کلیک راست میکنم برام نمیاره ایموجی

      منم صیح زود قبل از هر کاری اومدم چادر زدم سایتت و گفتم تا نظر ندم آرام نمیگگیرم.

      1. چه طنز قشنگی بود زهراااا.
        ولی گاهی وقتا خیلی درگیر حسادت میشیم و جمع و جور کردن خودمون سخت میشه. به قول صبا کاش به جای حسادت، بگیم غبطه خوردم و این حس رو داشته باشیم که در جهت مثبت باشه و ما رو به حرکت وادار کنه.
        هممون یه حسادتی درونمون پنهانه و این طبیعیه اما باید سعی کنیم کنترل شده نگهش داریم تا اذیت نشیم.

        1. میدونی زهرا حسادت جنبه منفیه قضیه است و ما اغلب حسادت نمی کنیم که حسرت و غبطه میخوریم و میگیم کاش منم بودم ، یا میتونستم یا هر چی.
          نمیگیم اون نباید موفق باشه یا چرا اون. میدونی چی میگم
          حسادت از یه فقدان تو وجودمون ایجاد میشه که فکر میکنیم اون موفقیته محدوده پس کاش فقط مال ما باشه.

  3. زهرالی تو عالی هستی منیم بالام. طمانینه و آرامش پشت نوشته‌هات من رو کشته و من بهش غبطه می‌خورم. خیلی قشه نوشتی بودی گوزل بالام.
    فقط من یکمی نظرم متفاوته و امیدوارم این نظرم مثل مویی نباشه که افتاده داخل لیوان قینرسوی تو😂.
    من غبطه خوردن و تحسین کردن رو ترجیح می‌دم به حسادت. البته که حسادت کاملن طبیعیه و خدا لازم دیده که گذاشتتش توی آپشنامون و ما نمی‌تونیم بکنیم بندازیمش دور. مثل من که این روزا پدر خودمو درآوردم که چرا خشمگین می‌شم. بابا حتمن لازمه دیگه.
    ولی یه چیزی شخصن در مورد خودم صحبت می‌کنم ، من اصلن حسادتو دوست ندارم چون وجودمو مسموم می‌کنه و نمی‌ذاره هیچ کاری کنم و من بی‌نهایت بیزارم از این حالت. اما تحسین و غبطه باعث حرکتم میشه یعنی وقتی می‌بینم یکی این کارو کرده خوشم میاد و چون منم از اون می‌خوام بنابراین حرکت می‌کنم تا منم داشته باشمش.

    1. ساغول منیم صبا بالام
      نه اگه مو بیفته میدم خودت بخوریش چون تو هم قینر سو دوست داری ( ایموجی چشمک و خنده با اشکهای درآمده)

      البته که این یادداشت طنز بود قرار بود سوالی بپرسیم که جوابا نادرست و طنز باشه

      اما واقعن میدونم که تو دختر دریا دلی هستی
      همیشه انقدر خوبیا و زیباییها رو گل درشت میکنی که اون باطن مهربونت مثل قاش رو انگشتر ( نگین) میزنه بیرون
      آفرین بهت دختر خوب و نازنین فرشته روی زمین.

      اصلن صبا حسادت از ضعف ایمان به بخشندگی،بزرگی خدا و قانون وفور و توانایی خودمون نشئت میگیره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *