محتوایی فسنجانه، قورمه سبزیانه

بیش از دو ماه از تقویم موضوعی که برای وبلاگ نویسی روزانه طراحی کردم می‌گذرد و حالا با لبخند رضایتی بر لب، به خاطر ماندن پای تعهدم، با چشمان ژاپنی شده (امیدوارم فکرتان هزار راه نرود که چرا چین نگفتم؛ به خاطر علاقمندیم به ژاپنی هاست، همین) مشتاقم به روشهای دیگری که می‌تواند از این تقویم بهتر و اثر بخش تر باشد فکر کنم.

دستم کاسه چانه و چشمانم ژاپنی‌تر شده به فکر فرو می روم.

یاد حرف معلم مدرسه‌مان می‌افتم.

اگر نویسنده باشید و یا نویسندگی را دوست داشته باشید، حتمن معلمم را می‌شناسید.

او بسیار دلسوز و خردمند است و صادقانه برای ترقی و تنویر مسیر دانش‌آموزانش همواره چراغ قوه‌ای مخصوص به دست دارد.

معلم مدرسه‌مان، آقای شاهین کلانتری عزیز، در آخرین یادداشتی که از موفقیت ۲۰۰ روز وبلاگ نویسی منظم برایشان نوشته بودم و کلی ذوق و شوق از خود به در کرده، بعد از تحسین و برکانایی (بارک ا…) که گفتند، ترغیبم کردند که به نوشتن مقالاتِ‌ بلند بپردازم و البته قبل‌ترها هم گفته بودند که مایه مقاله نویسی دارم.

شنیدن این حرف از زبان معلمی که در این کار خبره و آگاه است، برای شاگرد در حکم قرص نیروزایِ اصلِ سلامت محور است و لاغیر.

«مقالات خوب و پرپیمان، نیاز فضای وب فارسی امروز است و من و شمای محتوا گر باید برای پر کردنش بکوشیم.»
جمله معروف معلممان در همه کارگاه‌ها و وبینارها

دیگران کاشتند ما خوردیم ما هم به روشهای کاملن نچرال و اصولی بکاریم تا دیگران مستفیظ شوند.

در ذهنم تقویم موضوعیم را وارسی می‌کنم، نگاه ساده و ظاهربینانه به آن، نتایج تحسین برانگیزی نشانم می‌دهد؛ از نشستی با بزرگان گرفته تا شعر و داستان کوتاه و … که همگی تجارب جدیدی بودند و در نوع خود یک چالش، اما وقتی با تفکر نقادانه به آنها نگاهی می‌اندازم، یک چیز در همگی مشهود است:

ش ت ا ب!

هدف اولیه من نوشتن هر روزه یادداشت بوده، یعنی وبلاگ نویسی روزانه و اگر چه حفظ کیفیت مطلوب در درجه اهمیت خاصی برایم قرار داشته و تمامی یادداشتها در بدبینانه ترین حالت ممکن حداقل دارای یک مطلب دندان گیر برای خودم و مخاطب بوده، اما محدودیت نوشتن یادداشت در یک روز، در اوقاتی که مشغله های دیگر هم با لبخند شیطنت باری پا به منصه ظهور گذاشته اند، دستم را برای دقت املایی و ویرایشی، خلاقیت و پخته‌تر نوشتن بیشتر، بسته و در همان راستا از کیفیت و کمیت سایر فعالیتهای روزانه ام نیز کاسته است.

داستان مثل این می ماند که ماشین رییس محل کارتان دم در ایستاده و شما باید یک گزارش مهم را آماده کنید و بدهید دستش تا حتمن تا آخر روز به دست رییستان برساند و او هم دم به دقیقه بوق کذایی ماشین را به صدا در می آورد تا زیاد معطل نشود و از سویی شما هم تنبلی نکرده و با نهایت سرعت کارتان را انجام دهید.

معلوم است که این کار خیلی با سرعت و ناگزیر با داشتن خطاهای سهوی زیادی انجام خواهد شد.

از سویی بنا به تجربه ناموفق نوشتن مقاله در طول یک هفته که در تقویم موضوعی با آن دست و پنجه نرم کردم، این درس را فرا‌گرفتم که مقاله یا محتوای درست و درمان که به درد عده زیادی از مخاطبانِ در‌به‌در به دنبالش، بخورد، باید زمان کافی برای جا افتادن داشته باشد تا بتوانی مطالب بیشتر را با بیانی بهتر قاشق قاشق دهان مخاطبت بگذاری و او هم قورتش دهد و دوباره دهانش را برای قاشق بعدی باز کند و بگویید به‌به.

بر همین اساس از امروز تصمیم گرفته ام وب‌لاگ نویسیم را بیشتر به نوشته‌ای آزاد و کوتاه در جهت خودشناسی، نویسندگی، تولید محتوا و توسعه فردی اختصاص دهم تا از مسیر انتشار، نوشتن و توسعه فردی دور نشوم و از سویی در طول هفته با مطالعه بیشتر و فعالیت جدی و بهینه، به تهیه محتواهایی متنوع و جذاب در زمینه های فوق بپردازم تا بدین صورت مطالب غنی و پربارتری تهیه کرده و در نهایت دست خودم و مخاطب را برای داشتن احساس عمیق و تفکر روشن تر بگیرم، البته به امید خدا.

در واقع می‌گذارم محتواهایم مثل فسنجان، یا یک قورمه سبزی خوشمزه مامان پز خوب جا بیفتد، آنهم با شعله ای آرام.

امیدوارم که برنامه جدید باعث بهره وری بیشتر و بهینه تر شدن فعالیتهای مجازی و حقیقیم بشود.

امتحانش می‌کنم، خواستید شما هم امتحان کنید.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

8 پاسخ

    1. ممنونم مریم گلی جان
      بی شک انرژی مثبت دوستانی چون خود نازنینت درش موثر بوده
      زنده باشی
      ❤️🌺

  1. آفرینا و صدبرکانا زهرا‌جان. خوشحالم که چالش رو بخوبی پشت‌سر گذاشتی و مهر تایید استاد را هم گرفتی. حرف‌هایت به دل می‌نشیند. علی‌الخصوص که با قورمه‌سبزی و فسنجان یعنی دو غذای مورد علاقه من از بین هزاران غذای مورد علاقه‌ام، خوشمزه‌تر هم شد.

    1. به به😍
      دودورودودود لیلا(۲)
      خوش اومدی
      و با چه خوشمزه گیانی هم اومدی 🥰
      ممنون لیلا جون از انرژی مثبتی که برام ترکوندی❤️
      از وقتی فهمیدم دهه شصتی هستی و … رزولیشن ارادتم رفته رو hd++🙌

  2. درود بر قلم دلچسب و جذابت. خوشحالم تایید استاد رو گرفتی. چالش سختی رو با موفقیت پشت سر گذاشتی یهت تبریک می‌گم زهرا جان.

    1. زنده باشی عهدیه نازنینم
      آره واقعن بعضی وقتا کم میاوردم ، اما به خودم انگیزه می دادم که زنجیر تلاشم رو پاره نکنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *