در حال خواندن کتاب خوب گوش نمیدهی از کِیت مِرفی روزنامه نگار و محقق هستم.
کتاب خوبی که به یکبار خواندنش حتمن میارزد.
در این کتاب به لزوم گوش کردن فعال و همدلانه پرداخته شده که یکی از ضروریات زندگی همه ما آدمیان است که با دور شدن از آن در حال تجربه بسیاری از مشکلات شخصی، خانوادگی و اجتماعی هستیم.
در فصل ۱۶ کتاب، مِرفی به موضوع جالبی اشاره میکند، به این که غیبت نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست و البته دلایل خودش را هم برای این امر بر میشمرد و در نهایت در معقولانهترین حرکت یک البته هم به تمام یافتهها میافزاید و آن هم اینکه البته که منظور از غیبت، انهدام شخصیت یک فرد با خصومت و نیات پلید درونی نیست.
این نویسنده میگوید غیبت کردن در زمانی که گوش کردن یکی از موضوعات به سختی در دسترس است، یک مزیت محسوب میشود که برای ایجاد ارتباط، افزایش همدلی و همینطور بدست آرودن اطلاعات تشخیصی در باره افراد و موضوعات مختلف کمک کننده است.
شاید این صحبت و نگاه به غیبت در اعصار گذشته که ارتباطات پیوسته تر از امروز بود و اهم هدف، خط دهی مثبت به اجتماع و پرورش افکار مثبت و سازنده بود، مذموم و غیر قابل دفاع مینمود، اما امروزه با توجه به اشتغالات عدیده فکری و جسمی، ما زمانی برای شنیدن هم نداریم و حتی در هنگام صحبت کردن هم سرمان توی گوشی و گوشمان به ذهن قضاوتگر مشوش با افکار بسيار زیادمان است، یک غیبت و علی الخصوص غیبتی شوکه کننده میتواند توجه شنیداریمان را به خوبی جلب کند و فراغ بالی برای شنیدن دیگری فراهم آورد و البته نه به قصد راه انداختن سوری برای انهدام یک شخصیت، بلکه برای ایجاد ارتباط بیشتر و صمیمیتر با گوینده آن خبر به صورت غیبت.
در حقیقت هر آنچه که ما رابه سمت و سوی بدون قضاوت و حواس پرتی شنیدن سوق میدهد ارزشمند است.
در گذشته ما بیشتر بهم گوش میدادیم و در نتیجه ارتباطات قویتری در جریان بود، اما امروزه با وجود وسایل ارتباط جمعی در سطح بسیار گسترده جهانی ما احساس تنهایی میکنیم و این به خاطر نشنیدن و البته گوش نکردن به یکدیگر است، چون صحبتهای مجازی، هیچ وقت جای صحبت رو در رو و گوش کردن مشتاقانه را نمی گیرد.
این را روان شناسانی میگویند که اعصاب مغزمان زیر میکروسکوپهایشان روشن و خاموش می شود.
در یک ارتباط حضوری است که ما معانی غیر کلامی و انرژی فرد را حس میکنیم و میتوانیم بهتر درکش کنیم و یا بهتر درک شویم.
ما شنوندگان خوبی نیستیم چون از کودکی به آن عادت داده نشده ایم، ما در اغلب گفتگوها در حال صحبت با ذهن خودمان هستیم نه شنیدن فرد، ما شکیبا نیستیم تا گوینده را بدون فیلتر برچسبی خود بشنویم و در همه حال به دنبال بهانه برای فرار از شنیدنیم.
کافی است به مکالمات تصویری قطع و وصلی که در طول روز داریم دقت کنید تا ببینید که زمانی که اختلال صورت میدهد و یا با تاخیر هم را میشنویم و میبینیم، حوصلهمان چقدر سر میرود و خمیازههایمان شروع میشود.
ما در جریان شتابی قرار گرفتهایم که گویا فرصتی برای خوب دیدن و شنیدن نداریم و البته هدفمان را هم از این همه شتاب نمیدانیم.
آخرین دیدگاهها