تصور صحنهای که هر کس با آب و تاب تعریف میکرد همانقدر وحشتناک و منزجر کننده بود که ديدن واقعیش.
گویی اینجا دیگر شنیدن وارد مرحله ديدن شده بود.
تصور قاتل با وحشیانهترین حالت ممکن که با قتالهای در دست …
خدای من… خدای من…
حیوان هم با همنوعش اینکار را نمیکند.
قاتل را به صورتهای مختلف شیطانی و حیوانی مجسم میکردم …
تقاضای اشد مجازات یعنی اعدام، کمترین مکافاتی بود که باید قاتل وحشی تاوانش را میپرداخت.
…
حوالی عصر بود.
داخل قنادی بودیم.
فروشنده در حالیکه کیک یزدی ها را وزن میکرد:
قدیمنن دییبلر، گوناه اولوده اولار.
از قدیم گفتن گناه گردن اونیه که مرده.
با تعجب نگاهش کردیم.
: موضوع ناموسی بوده، اونم بدجوری.
طرف، سه تا تجاوز تو پروندش داشت.
اوضاعش خیلی داغون بود.
و جمله مادرم توی گوشم در حال زنگ زدن بود.
بیزلر گولاخ گناهکارییوخ
(ما بواسطه گوشهامون گنهکاریم)
آخرین دیدگاهها