گاه فاصله خندیدن از ته قلب و سجده شکر از مخمصهای مشقتبار و اشک اندوه، میشود یک رفت و برگشتِ کوتاه خورشید برای خوردن آب از يخچال شب.
گاه شیرینی یک شادی از زیر دندان نرفته، شور اشک غم، با لبت آشنا میشود.
حیرت از این قانون بلاانقطاع مثبت و منفی، که هر روز در حال اثبات و تکرار است و تو یا در حال ریختن اشک شوقی یا اشک غم.
هر چه هست گویا قرابتی دیرینه با اشک دارد و منحنی لبخند و اندوه.
پس هوشمندانهاست که به واکنش خنثا رسید.
نه آنچنان شاد، نه آنچنان غمگین.
مشاهدهگر صرفی که فقط در حال تماشای یک بازی است، بدون غرق شدن در امواج آن.
سخت است خیلی، اما اگر بشود، تجربه آرامش یک اقیانوس خواهد بود.
۱۹ مرداد هزار و چهارصد و دو
✍️ نینوا
2 پاسخ
زهرا من تصمیم گرفتم هر روز هر طوری شده با کلمه هایی که از کتاب ها بر میدارم یک داستانک بنویسم امروز هم یک دیالوگ نویسی داشتم وقت کردی یه نگاه بهش بنداز نظرت رو بگو.
خیلی خوبه که تو هر روز این تمرین کلمه برداری رو انجام میدی
آفرین لیلون
فکر خوبیه
کلماتتو اگه دوست داشتی به منم بگو حالا من داستانک روشاید نشه همیشه، اما متن براشون بنویسم.
حتمن میخونمش.
قبلن داشتم لیلون اما الان خیلی کم وقت می کنم