◀️ زن و مرد نگاهی به ریخت و لباس دختر و پسر انداختند و در حالی که سری به تاسف تکان میدادند، راهشان را کج کردند تا به این ترتیب منظره مشمئز کننده! را از جلوی چشمان خود محو کنند.
◀️ با دیدن کارهای دخترش دندان قروچه میرفت.
علاقه شدید به موسیقیهای جفنگ، ادا و اطوارهای سبکسرانه، رغبت شدید به خودنمایی و … او را از آینده میترساند.
تشویشی که وجودش را دربرگرفته بود پاسخ به این سوال بود که در مقابل رشد فزاینده تکنولوژی که در حال ایجاد علایق کاذب و دلهره آور در دخترش بود، چه باید بکند؟
◀️ مرد نگاهی به پسر انداخت و شروع کرد به غرولند کردن:
اون ماس ماسک لعنتی را از گوشت درآر تا بشنوی چی میگم.
این چه سر و تیپه پسر؟
خودتو تو آینه دیدی، معلوم نیست داری چه غلطیم میکنی … استغفرالله…
و پسر سوار بر امواج موسیقی، در حال تماشای فیلم صامتی از خشم پدر، با بیاعتنایی خانه را به قصد خیابان پرهیاهو ترک میکند.
و…
تعارضاتی چنین در مواجهه نسلهای جدید و قدیم در جامعه کم نیست و بيشتر هم خواهد شد اما چه باید کرد؟
در نمایی نزدیک و بدور از قضاوت، با دقتنظر میتوان ردپایی از دیکتاتوری را در واکنشها دید.
من دوست دارم که تو هم در سبک و سیاق زندگی و افکار من زندگی کنی و وقتی این اتفاق نمیافتد، این پیام به ذهن من مخابره میشود که تو ناهنجاری و در حال بر هم زدن آرامش من و در نتیجه اقدام به مخالفت و یا اصلاح، صورت میپذیرد.
برای داشتن دید درست و رفتار شایسته، بهتر است کمی از چهارچوبهای خود فاصله بگیریم و خود را به جای فرد مقابل بگذاریم، شاید اگر ما هم به جای فرد با آن شرایط خاص، قرار داشتیم رفتار مشابهی بروز میدادیم.
نکته بعدی اینکه هیچ درست و یا نادرست مطلقی وجود ندارد و ما باید این را بپذیریم، چه بسا افکار و باورهای ماست که در اغلب اوقات محدود و رادیکالی هستند و باید تغییر و انعطاف در آنها ایجاد شود.
کمااینکه شاهد تغییر و تحولات بزرگی در فرهنگ هستیم، موضوعاتی که تا دیروز به عنوان یک ضدارزش تلقی میشدند امروز به یک ارزش تبدیل شده اند.
در مواجهه با رفتارهای به ظاهر غیرعادی دیگران به زعم ما، بهتر است لحظهای به این فکر کنیم که آیا در آن لحظه ما در نقش یک دیکتاتور ظاهر شدهایم یا کسی که فقط یک ناظر است.
۱ شهریور هزار و چهارصد و دو
✍️نینوا
9 پاسخ
سلام زهرا بالا
اوا ارسال شد.
چند روز پیش برات کامنت گذاشتم ولی ارسال نمیشد. الان یه سلام نوشتم امتحانی. یهو ارسال شد. من برم متنتو بخونم برگردم
سلام لیلا بالا
چقدر خوشحال شدم پیامتو دیدم عزیزم
منم برای متن کوهنوردی نظر داده بودم پرید 🙁
آره زهراجان خیلی از ارزشها به ضدارزش تبدیل شدن و برعکس. ذائقهها عوض شدن…
بله عزیزم
زندگی ماحصل همین تغییراته
مرد با موی رنگ شده پسر کتار امد با تتوهای روی دست و صورتش هم همینطور با آوردن دختر موقرمز به خانه و شب ماندن دختر هم کنار آمد با کشیدن مواد و نوشیدن الکل هم سکوت کرد اما وقتی دید پسرش از مصرف کننده به تولید کننده تبدیل شده دیگر سکوت نکرد و با دیکتاتوری تمام او را به دست قانون سپرد.
زهرا این ناهنجاریها یهو بروز پیدا نمیکنه از یه جا شروع میشه و بعد بزرگ میشه اگه از همون اول جلوش گرفته شه به دیکتاتوری بزرگ نمیکشه
موافقم لیلا واقعن یه جوری میشه که دیگه نمیشه جلوشو گرفت.
اما میدونی مساله چیه منظور من بیان این موضوعه که شاید در بیشتر اوقات ما هم اگه در جامعه ای با شرایط امروز و شبکه های اجتماعی به این وسعت قرار داشتیم، حتمن رفتار مشابهی از خودمون بروز میدادیم.
برای حل مشکل و ایجاد رابطه خوب برای قرار دادن یه جوون در مسیر درست باید اول بهش حق داد و آدم خودشو جاش بذاره، بعد با درک شرایط رفتار درستی در یپش بگیره.
ما از همون اولش با گرفتن گارد خودمون رو از جوون و نوجون دور میکنیم و بعد میرسیم به جایی که دیگه نمیشه کاری کرد و اون راه فنا شدن خودشو انتخاب میکنه.
راست میگی ولی درک شرایط جوونها نیاز به یک بینش و اگاهی داره که کار هرکسی نیست
سخته لیلون
واقعن آدم باید چی کار کنه؟