جیبت که خالی باشد
قیمتها که سر به فلک کشند
بچهها که نگاهشان به دستت باشد
لبخند که از یاد همسرت رفته باشد
آرزوهایت که یک به یک دود شوند
هشتت که گرو نهت باشد
حقوق سر ماهت که هیچوقت کفاف دخل و خرجت را ندهد
صاحبخانهات که رحم و مروت یادش رفته باشد
کودک بیمارت که با مرگ دست و پنجه نرم کند و هزینه دوا درمان کمرت را شکسته باشد
…
آنوقت است که دیگر خودت نیستی
فکرت هزار جا میرود برای پیدا کردن لقمهنانی بیشتر
چشم و دستانت به تلاطم میافتند برای یافتن و حتی ربودن!
آنچه قباحتش در دنیای بیعدالتیها رنگ باخته.
آنی که در این تیر برق به یغما رفته، شادی کودک معصومی است در معمولیترین شکل از یک زندگی.
جای خالی، تصویر غمانگیزیست از شکستن یک مرد.
بغضی است چنبره زده در حنجره یک روحِ دلشکسته که دیگر نایی برای گفتن “نه” در خود نمیبیند.
آنچه میبينيم قابییست از فلاکتی که هست و چشمانی که نوری برای دیدن درونشان نیست …
#تصویر_نوشته
۵ دی هزار و چهارصد و دو
✍️ نینوا
آخرین دیدگاهها