کاریکلماتور
۱. در روز تولدم، مرگ، ساعتش را چک میکند.
۲. آدمهای دو رو از آینه بیزارند.
۳. با وجود صفحات ورد و گوشی، دفترها ترشیده میشوند.
۴. مرد و زن قلم و دفترند و خانواده داستانی که منتشر میشود.
۵ برای اینکه شیرین زبانی کرده باشم، آبنبات گوشه لپم نگه میدارم.
۶. بهاری که عاشقانه برگردد، میشود پاییز.
۷. شب و روز را که به هم ببافی، میشود عمر.
۸. به اندازهی روزهای سیاه زندگی، موهایم سپید شد.
۹. پاییز، داغِ بهار را بر دل درختان میگذارد.
۱۰. پاییز، بهاری است که کمکم رنگ عوض میکند.
۱۱. پاییز، هر چه بهار رشته بود پنبه کرد.
۱۲. پاییز به نام بزمِ رنگ، به برگ نیرنگ زد.
نی نوا
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
@neynava_nevesht
آخرین دیدگاهها