جشن عروسی با دو فقره چَکِ آبدار! / داستانک
هنوز هم مبهوت رفتار شنیعش بودم، نه من که همه حضار در بهت و حیرت بودند.
جوانی که عمری در فامیل به صلابت و ادب اشتهار داشت، چگونه توانسته بود آن کار را بکند.
با حال نزار، همگی چشم به دختر بیچاره دوختیم.
دختر شبیه مسخ شدهها، بزدلانه، صورتش را گرفته بود.
دی جی برای اینکه، فضا را عوض کند، به سرعت آهنگ پر هیجان ساسی را پلِی کرد و رقص نورها شروع شد.
منتظر بودم که دختر یکهو تور عروسی را از سرش بردارد و گل را به سویی پرت کرده، بدو بدو تالار را ترک کند.
اما این کار را نکرد.
منتظر بودم، داماد خشنتر از قبل، شبیه فیلمهای تیک تاک و اینیستا، آی نفسکشی بگوید عروس را به باد کتک بگیرد و همه چیز را بهم بزند، اما او هم این کار را نکرد.
بعد از آن حادثه، داستان خیلی ملو پیش رفت.
تلاشهای داماد، برای بدست آوردن دل عروس، در نگاه و رفتارش تا حد زیادی مشهود بود.
عروس، مظلوم و آرام در خودش بود تا اینکه شروع به رقص با هم کردند، آن هم با اکراه تمام عروس.
همان دور اول، داماد، دست عروس را گرفت و با سرعت و شدت بر صورت خودش نواخت.
و با این کار باز هم جماعت را به بهت فرو برد.
واقعا داستان چه بود؟
اولین سیلی داماد چه بود و حالا این سیلی عروس به دست او بر صورت خودش چه؟
الغرض هیچ کس نفهمید که این دو فقره سیلی به این شدت چرا رد و بدل شد، اما بعد از سیلی پاسخ، عروس کمی به خودش آمد و داماد هم رضایت خاطر پیدا کرد.
بعد از چند ماه، با شم کارآگاهی و استعداد زیر زبان کشی بالاخره داستان سیلی داماد را فهمیدم، دانستم که این چک نه از ره کین بلکه از روی عشق بینهایت به عروس بوده!
عروسی که وسط شادی بیهوا و احمقانه با جدیت به داماد بگوید که: اگه همین حالا قلبم بگیره، بمیرم چی کار میکنی؟
و این در حالی باشد که چند روز پیش، هر دو ناخواسته فیلم غمانگیزِ ایست قلبی عروس را حین جشن در فضای مجازی دیده باشند، واکنش بهتر از این نمیتواند در پی باشد.
فهرست
Toggleنی_نوا
۲۰ آذر ۱۴۰۳
کلمه_بازی
داستانک
@neynava_nevesht
آخرین دیدگاهها