پرواضح است که …!

پرواضح است که …!

اگر رشته تحصیلی شما هم در دانشگاه، ریاضی یا فنی‌مهندسی بوده باشد حتما سر و کارتان به مسائل بداثباتِ چغرِ بدبدن افتاده که شما را حتی تا مرز پشیمانی از رشته انتخابی کشانده باشد.

زمان دانشجویی، استاد تکیده‌ی پیر و اخمویمان که حوصله‌ی نه تنها تو که خودش را نداشت، یک فرمول کوتاه ریاضی روی تخته می‌نوشت و بعد شروع به اثبات می‌نمود و اولین چیزی که مثل همیشه می‌نوشت، آن جمله‌ی منحوس آبونه‌ی تمام حلیات که بلد بود چطور نامحلولشان کند، بود.
جمله‌ی پر واضح است که…

و مثلا می‌نوشت:
پر واضح است که
x1=jfkjdsfllf;;fl;;sdf

و سپس بعد از یکی دو خط حرفهای سردرگم کننده‌ی فاجعه‌بارتر از خط اول، یکهو صورت مساله از آن زیر سبز می‌شد و لبخند کم‌رنگ خشنودی بر لب بی‌رنگ استاد نقش می‌بست.

و ما می‌ماندیم با گیجی بسیار و مرور تمام خاطرات درسی و غیردرسی کل زندگی برای کشف آن جمله‌ی معماگونه‌ی پست فطرتی که پرچمش افراشته بود و حل اثبات آن مساله پیچیده را با نامردی تمام به دو خط غیرقابل فهم تحلیل داده بود.

اغلب هیچ کس جرات پرسیدن آن واضح ناواضح را نداشت تا اینکه روزی یکی از دانشجویان با دیدن نیم‌لبخندی بر لب استاد، جرات به خرج داده گفت:
استاد ببخشید شاید من خنگم و نفهمیدم اما میشه لطفا یه کوچولو درباره اون پر واضح است که، توضیح بدین.

استاد با نگاهی شگفتانه که گویی از خدایش باشد و در این روز فرخنده دعایش مستجاب شده باشد که کسی در میان این همه دانشجویی که منگی از چهره‌شان مشهود است پیدا شده که شرح آن پرواضح بی شرح را بپرسد، با لبخندی به پهنای صورت گفت :

“خیلی هم خوب، بگذار از دوستانت کمک بخواهیم، دوستانی که براشون سوال نبوده و نپرسیدن، لطفا یکی داوطلب بشه بیاد توضیح بده.”

سکوت سنگین طاقت‌فرسایی کلاس را فراگرفت، یعنی همه‌مان شبیه یک بیماری مسری، در یک آن دوست داشتیم که جای همان کسی باشیم که نترسيده بود و علت پرواضح را پرسیده بود.

استاد با رعشه‌ی سر به مدت چند دقیقه و مایوس کردن زمین و زمان از روزنه‌ی امید حتی کوچک به آینده‌مان، شروع به اثبات پرواضح کرد …
اثباتی که با وجود ریزنگاری، مجبور شد سه بار تخته را پاک کند تا اثبات به تمام شدن رضایت دهد.

نتیجه‌ی پرواضح:

هر کجا پر واضح است، دیدید، شک کنید.
هر کجا پرواضح است، دیدید، سوال کنید.
و هر کجا پر واضح است، دیدید و خودتان معلم یا استاد بودید ترا به خدا به یاد همه داغهای آن پر واضح‌ها، هر واضحی را شرح دهید حتی اگر مجبور شدید چند بار تخته را پاک کنید.

نی‌_نوا

۵ بهمن /۳

کلمه_بازی

داستانک

@neynava_nevesht

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *