نیست
چشمم پر از باران غم
قلبم پر از فریاد درد
گویی نشانی از امید
در وجودم نیست نیست
گویی در این خانه مدتهاست
کسی در انتظارم نیست نیست
…
باران اشک
از میان بغض غم
باران
راهم را گشود
و آن زمان
صورت دل را بشستم
زخم را مرحم امید بستم
آنک لبخندی بزد
باران هم بند آمد و
لب به خنده گل بداد
صدای دخترک
آرام
آمد به گوش
نی نوا
غم مخور
این زندگی است
خدا
گاه باورم نیست
نگاهم میکنی
یا که گه گاه صدایم میکنی
با این همه
باورم نیست
بی تفاوت
از کنار هر خدایا گفتنم رد میشوی
نی نوا 24 آبان 1401
امروز روز سرودن شعر بودو خدا را شکر دست خالی نماندم. برای اینکه وجدان نویسنده ام راحت باشد که کم کاری نکرده ام و با چند کلمه شعر سر و ته ماجرا را هم نیاورده ام، محض خالی نبودن عریضه به قول قدمای ادیبمان، این نکته را بگویم که گاه شعر درونت در غلیان و تقلاست تا لب از لب بگشایی و گاه در درونت آرام و راکد همچون مردابی خاموش است و این بار تو هستی که در تقلای مواج کردنش به سنگ کلمات فرو افتاده از تخیل دست میاویزی و اما بی ثمر است.
گاه شعر درونت نه مواج است و نه راکد ، آرام و بی صدا در جریان کم رنگی از زندگیست و اینجا درست جایی است که تو باید تن به شعر بزنی تا شعر و خود را به جریان وا داری.
و خبر خوش آنکه دو گاه اول ندرتن و گاه سوم کثرتن پیش میاید.
تمام .
5 پاسخ
زهرا جان امروز روز شعر خوانی بنده هم بود. به جای نظامی رفتم سراغ سایه و شعر اشارات نظر سایه جان رو خوندم و هرکاری کردم شعرم نیومد که نیومد. عجالتا به خوندن شعر اکتفا کردم.
عب نداره لیلون
روز شعره
مهم اینکه اون روز به شعر اختصاص داده بشه
شعر خوانی منظم باعث میشه بعد از مدتی طبع شعریمون به قل قل کردن بیفته
جان جان جان جانلار سنه زهرا بالام. گوزل بالام.
چقدر قشنگ نوشتی عزیز دل صبالی. راستی زهرا حتمن خطاب به پروانههای رضا براهنی رو بخون. دیوونت میکنه. منو که دیوونه کرده با خودم برداشتم آوردم سر کار هر چند دقیقه یه بار باز میکنم میخونمش. خیلی قشنگه. واقعیتش اینه من هر بار میام شعرای تو رو میخونم به خودم میگم:
ای صبا خانیم. شاعیر دییسن دابان سورانسان. چوخ چوخ دانیشیب آدام یورانسان.
میدونی من کی میتونم یکمی شاعرهی درونم رو بچلونم و دو خط بنویسم؟ فقط و فقط وقتی که سیمین بهبهانی جلو روم باز باشه. والسلام. اصلن این بشر منو دیوونه میکنه ها.
در اخر میخوام ازت تشکر کنم بابت این شعرای خوشگلی که برامون منتشر میکنی نازلی بالام.
ساغوول وار اول صبالی بالا
دوستان مخاطبمون از بس کلمات ترکی استفاده کردیم دیگه احتمالن قشه راه افتادنو دیگه نیاز به ترجمه نباشه، البته این کلمات پر تکرار منظورمه
و البته تو که خیلی عالی و جذاب داری نامحسوس تو یادداشتها و پستهات ترکی رو یاد میدی خودشم قند پهلو
با مثلا و اصطلاحات و حرفای عامیانه ای که داریم
دمت گرم صبا بالا ناز بالا گوزلری جیران بالا
راستی تو حتمن شعر گفتنتم عالیه مثل نثر نوشتنت
سیمین بذار کنارت
شعر بگو
و کمی قینر سو به ایش