واکنش ما به تحسین و تشویق

اگر با تحسین ذوق مرگ و با انتقاد دق مرگ می شویم این یعنی هنوز اول راهیم…

همه ما با پیشینه های مختلف دارای مقادیر کم و زیادی از اعتماد به نفس هستیم که این پیشینه شامل سطح رفاهی خانواده، رفتار پدر و مادر و محیط زندگی می باشد و شرایط یکی از آن عواملی است که هر لحظه روی این اعتماد به نفس در حال اثر گذاری است.

مثلا با قرار گرفتن در یک فضای مثبت و دوستانی که خود دارای اعتماد به نفسند و برای ما ارزش و اعتبار قائلند، ناخودآگاه اعتماد به نفسمان افزایش می یابد.

و بر عکس قرار گرفتن در یک محیط سرکوبگر ، فرد دارای اعتماد به نفس مکفی  را هم نسبت به توانمندیهایش مردد می کند و باعث کاعش عزت نفسش می شود.

به عنوان مثال در دوران اشتغال ، همکار جدیدی وارد سازمانمان شدند که به طور فزاینده ای خود شیفته بودند (اعتماد به نفسی از نوع مضر و مخرب که آثار منفی بر روابط فرد با سایرین دارد و باعث کاهش اعتماد به نفس دیگران می شود.)

با توجه به مسئولیت خاصی که انحصارا به این همکار محول شده بود، موجبات افزایش جاه طلبی  بیشتر فراهم شد و بر میزان خود شیفتگی افزوده تر.

یکی از همکارن این فرد تعریف می کرد که چگونه با گفتار و رفتارش روی عزت نفس این همکارمان تاثیر گذاشته بود، فرد مذکور حداکثر 3 سال سابقه کار داشت و این همکار راوی 7 سال و  البته در کار خود فرد مطلع و واردی بود ، اما حس رقابت و حسادت شرایطی را فراهم آورد تا عزت نفس این همکار به شدت پایین بیاید و  لقای  ادامه کار را به عطایش ببخشد.

بدیهی است که وقتی ما در امری موفقیت کسب می کنیم از سوی اطرافیانمان مورد تحسین قرار می گیریم و بازخورد ما به این تحسین به دو صورت خواهد بود :

  1. خیلی ذوق زده میشویم و دیگر خدا را بنده نیسیتیم ( البته بستگی به فردی که تحسین میکند هم دارد که تا چه اندازه آن فرد برایمان مهم باشد.)
  2. خیلی عادی خوشحال میشویم و از این موضوع بدون وقفه عبور می کنیم.

آنچه که در واکنش اول مشهود است کمبود اعتماد به نفس است و سطحی بودن خودشناسیمان.

یعنی با یک واکنش لذت بخش دچار تلاطم می شویم، شبیه آب یک رودخانه که با تلنگری آشفته می شود.

در واکنش دوم ما یک انسان عمیقی هستیم که به توانمندیهای خود بیشتر آگاهیم و لذا تحسین دیگران چندان تاثیری در ما بر نمی انگیزد.

انسانهای کاریزماتیک نمونه هایی از انسانهای عمیق و موفقی هستند که در اغلب موارد واکنش دوم را از خود نشان می دهند.

در خصوص انتقاد نیز دو واکنش بالا صدق می کند:

  1. آنچنان آشفته می شویم که حالت تدافعی به خود می گیریم و یا در لاک افسردگی فرو می رویم.
  2. بی تفاوت به انتقاد هستیم و یا با بررسی صحت انتقاد به اصلاح رفتار و دیدگاهمان می پردازیم.

واکنش دوم رفتار انسانهای ژرف نگری است که بیشتر به خودشناسی و عزت نفس رسیده اند.

بدون مقدمه چینی و زیاده گویی می روم سراغ یک پیشنهاد برای خودم و شما:

اغلب ما در شبکه های اجتماعی به عنوان یک محتواگر در حال فعالیت هستیم و مطمئنا حضور در این دنیا توام با تعامل و بازخود است . بیایید این بار که مورد تحسین و یا انتقاد از سوی یک مخاطب قرار گرفتیم  در گام اول واکنش خود را بررسی کنیم .

واکنشمان به این بازخورد از نوع شماره 1 است یا 2؟

که در 90 درصد موارد واکنش از نوع شماره 1 خواهد بود.

حالا بنشینیم بنویسیم که چرا این تحسین یا انتقاد این همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد مثبت یا منفی ؟

سعی کنیم هر آنچه به ذهنمان می رسد را بنویسیم.

مطمئنا جوابهای خوبی دریافت خواهیم کرد که ما را در مسیر خودشناسی هدایت خواهند نمود.

گام دوم این است که برویم سراغ توانمندیهایمان:

یک لیست بلند بالا از کوچکترین تا بزرگترین توانمندی و موفقیتهایمان در تمام مدت زندگی که داشته ایم تهیه کنیم.( این لیست را دست کم نگیرید، لیستی که اثر خارق العاده ای خواهد داشت. می تواند یک لیست شکرگزاری باشد و در تنگناهای زندگی بی شک مرورش از آلاممان خواهد کاست و به زندگی امیدوارترمان می کند،کافیست یکبار بنویسید و سپس موفقیتهای جدیدتان را در ادامه موفقیتهای قبلی ثبت کنید.)

در این مرحله ما دیگر به آرامش و کم شدن غلطت هیجانات و آشفتگی رسیده ایم و دید روشن تری از خود داریم.

این کار علاوه بر وضوح تصور از خودمان، باعث افزایش اعتماد و عزت نفسمان نیز می شود.

حالا به جای مکث و توقف بی جا در دامن چنین بازخوردهایی بهتر است کاری که به آن اعتقاد داریم را انجام دهیم ،ما انسانهای منحصر به فرد با اثر انگشت یکتایی هستیم که می توانیم خالق یگانه ای باشیم پس توقف بی جا مانع کسب موفقیتهای بعدی است ، بهتر است ادامه دهیم و بیش از پیش خود را به خود ثابت کنیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *