شاید بسیاری از شما کتاب ۴ میثاق، خرد سرخپوستان تولتک اثر دون میگوئل روئیز را خوانده باشید یا دست کم بخشهای گزیدهای از آن به چشمتان خورده باشد.
این کتاب در حوزه توسعه فردی و خودشناسی، کتاب بسیار خوبی است .در این کتاب نویسنده به زبانی ساده و گیرا به اصول زندگی بهتر از زبان سرخپوستان خردمند تولتک، یعنی اجداد خود پرداخته است.
میگوئل روئیز در این کتاب از ۴ میثاق یا پیمان صحبت میکند که تولتکها زندگی خود را بر آن استوار نموده بودند.
۴ پیمانی که باید با خود ببندیم :
۱ . با کلام خود گناه نکنید.
۲٫ هیچ چیز را به خود نگیرید.
۳٫ تصورات باطل نکنید.
۴٫ همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید.
چهار پیمانی که به اصلاحات درونی و بیرونی فرد می پردازد.
هر ۴ پیمان در عین سادگی موضوعات بسیار ژرفی هستند که امروزه به زبان و بیان مختلف از سوی روان شناسان و مربیان انگیزشی و کارشناسان حوزه توسعه فردی مطرح می شوند.
روی تمرکزم در این یادداشت پیمان شماره ۲ است:
هیچ چیز رابه خود نگیرید.
در این یادداشت به این نکته پرداخته بودم که اگر با تحسین ذوق مرگ و با انتقاد دق مرگ میشویم، پس اول راهیم.
اشاره ای داشتم به واکنشگر بودنمان در مقابل بازخورد مثبت و منفی و این بار میخواهم این مطلب را با استفاده از مطالب دو کتاب برای خود حل و فصل کنم.
منظور به خود نگرفتن در واقع واکنش نشان ندادن است (درونی و بیرونی)
از نوع مثبت یا منفی.
مثلا ناراحت نشدن از انتقاد، رفتار نادرست دیگران
یا خوشحال نشدن از تمجید و تحسین دیگران
خب به حرف مفهوم زیبایی به نظر می رسد اما واقعا می تواند عملی باشد؟
بیایید کمی میکروسکوپی وارد بحث شویم و با طرح سوال چراغ فکرمان را روشن کنیم:
مثلا ناراحت شدن از رفتار و انتقاد
دقیقا ما چرا ناراحت میشویم؟
هنگام ناراحتی چه احساسی داریم؟
چطور می توانیم ناراحت نشویم؟
جواب :
ما در واقع زمانی ناراحت میشویم که آرامشمان بهم بریزد. درست مثل آب آرامی که در آن موجی ایجاد شود. آرامشی که حاصل تفاهمات و باورهایی است که به صورت دسته بندی شده در ذهن و قلبمان نگهداری کرده ایم .
در هنگام ناراحتی واکنشمان به صورت درونی است مثل ناراحتی و افسردگی و یا تهاجمی به شکل دفاع از خود
واکنش درونی:
(که شامل تجارب مربوط به کمبود عزت نفس است که از کودکی تا به کنون د رذهنمان آرشیو شده اند)
الان دیگران درباره من چه فکر خواهند کرد؟
باز هم گند زدم.
دیگر نباید چیزی بگویم.
و در اینجا این پرونده ها بازخوانی شده و احساس ناراحتی و سرشکستگی دست میدهد.
واکنش بیرونی: (در حوزه نفرت و بدبینی پرونده های زیر فعال می شود )
باید حمله اش را بی جواب نگذارم
او نیت شومی پشت این رفتار دارد
و در نتیجه مدارک احساسی و فکری مربوطه مرور و برحسب آن رفتار تهاجمی شکل می گیرد.
۳. چطور می توانیم ناراحت نشویم؟
به نظرم چندین راهکار وجود دارد:
۱. انبار گردانی و حذف محتویات احساسی و فکری آرشیو شده مان
خاطرات ناخوشایند دوران کودکی تا به امروز
تجاربی چون : تحقیر ، تنبیه ، سرزنش
که البته یک روزه و با گفتتن اجی مجی لاترجی حذف نمی شوند اما به نظرم میتوانیم با انجام این دو کار به این موضوع کمک کنیم :
- ایجاد پرونده های مثبت ( تا جا برای پرونده های منف یکم و کمتر شود) :
- انجام کارهایی که مهارت بیشتری در انجامشان داریم برای کسب موفقیت و احسا عزت نفس بیشتر
- حشر ونشر با افراد موفق و مثبت اندیش که کاترهایمان را واقع بینانه تشویق می کنند.
جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکار منفی تجارب تلخ گذشته ( به این ترتیتب پرونده تجارب منفی قبلی راکد شده و ازقفسه فعال فکر و احساس خارج میشود.)
۲. عادت دادن خود به تاخیر در واکنش
- با چند تنفس عمیق، چند ثانیه صبر کردن، مشاهده گر صرف بودن رویداد
۳. ایجاد این عادت که این رویداد یا اتفاق چه درسی می تواند برایم داشته باشد، ما را به تامل و نه واکنش تشویق می کند.
- درونی کردن اهدافمان: ( مهمترین بخش داستان)
در کتاب فلسفه زندگی اثر ویلیام بی آروین که در آن فلسفه رواقیان یونان معرفی و مورد بحث نویسنده قرار گرفته است از درونی کردن اهداف به زیبایی یاد شده است.
وقتی ما هر کار و رفتاری را بنا به یک هدف درونی انجام دهیم و یا خود را باز داریم این باعث میشود که رویدادهای بیرونی بر ما بی تاثیر باشند.
مثل شرکت در یک مسابقه برای اینکه پتانسیلهای خود را ارتقا دهیم و به تلاش بیشتر بپردازیم، بدون توجه به جایزه مسابقه و یا سرزنش از شکست خوردن.
در واقع وقتی کاری را برای یک هدف درونی انجام میدهیم، با تحقق آن غایت درونی که میتواند شامل رضایت قلبی از تلاش شایسته، گامی در جهت خود شناسی و یا سایر نیات درونی باشد، تشویق یا انتقاد بیرونی چیزی از موفقیتیکه آنرا احساس کردیم کم و یا بر میزانش نخواهد افزود.
- واکنش به موضوعات خارج از کنترل را احمقانه تلقی کردن:
و موضوع دیگر که باز هم کتاب فلسفه زندگی به زیبایی بر آن صحه میگذارد و یکی از عواملی است که میتواند ما را از تحت تاثیر بودن دیگران برهاند تقسیم بندی امور به سه مورد : قابل کنترل، تا حدی قابل کنترل و غیر قابل کنترل.
قابل کنترل امروز که مستقیما به تلاش ما بستگی دارند.
اموری که تا حدی به تلاش و اختیار ما بستگی دارند
و امور سوم اموری که ارتباطی به تلاش و اختیار ما ندارند.
اگر ما کنش و واکنش دیگران را نسبت به خود مثبت یا منفی امری غیر قابل کنترل تلقی کنیم ( چون افراد تحت شرایط و افکار و احساسات مختلفی که قرار دارند ، در آن واحد میتوانند با ما مواقف یا مخالف باشند، پس عامل متغیر و غیر قابل اعتمادی است ) و توجه به آن را عبث و احمقانه در نظر بگیریم، دیگر نه برای تحسینی دلمان قنج می زند و نه برای انتقادی ناراحت یا متنفر میشویم.
آخرین دیدگاهها