کلمه بازی 13

کلمات words

و باز هم کلماتی برآمده از لغت نامه فرهنگ سخن و جمله سازی

 

انفعال: شرمندگی، شرمساری از انجام ندادن فعالیتی موثر و عکس العمل لازم در برابر خواسته دیگران
به انضمام: علاوه بر
انشاد: شعر خود و یا دیگری را برای کسی خواندن
اَنشَر و مَنشَر: غوغا و آشوب
انزجار: نفرت و بیزاری
انزوا: کناره گیری
اندیش‌ناک: هراسان و متفکر
انتفا: ار بین بردن
انتحال: سرقت ادبی
استنکاف: خودداری کردن
الحاح: پافشاری

 

 

تصویر نهایی مانده در اذهان انفعال بود و محافظه کاری‌ بزدلانه.

هیچ کس گمان نمی‌برد کسی که روزگاری بیرق آزادی و عدالت بر دوش گرفته و در هر اَنشَر مَنشَری پیش‌رو بوده این‌گونه عقب‌نشینی کرده و از نهادن حتی یک قدم استنکاف نموده، اندیش‌ناک به غار انزوای خود پناه ببرد.

“انتفای بیداد مستلزم پایمردی و شجاعت است” جمله گوش‌آشنایی بود که به انضمام تمام صحبت‌های غرا حول محور آزادی، همواره پشت تریبون فریاد می‌زد، اما اینک سکوتی ژرف آن صدا، اُبُهت و صلابت را در خود اندوده بود.

چند تن از هم‌کیشانش برای جویایی احوال و علت خاموشی مراجعت کردند و او بی هیچ شرح حالی به جملاتی کوتاه اکتفا کرد.

دوستی، هم کاسه آزادی ‌خواهی و رفاقت، بخشی از سخنانش را بدین فحوا انشاد و ایراد کرد:

آزادی و عدل مر وصفش رونق دکان باشد
حالیا از من و هر عقل به سر این مبرا باشد

آزادی و عدالت زمانی به معنای حقیقی مطالبه می‌شود که حدود و بیداد جز بر انزجار نیفزوده باشد و در سر اندیشه ای جز رهایی نباشد.

در روزگاری که شب رفیق و هم پیمانیم و روز دشمن دیرینه، عدالت‌پروری و آزادی‌خواهی معنایی ندارد.
تعبیر من و تو از آزادگی وقتی به دکان منفعت طلبی رسید، از هم گسیخت.

قاطری که افسار بر گردن دارد و پای رفتنش نیست، تمنا و الحاحش برای آزادی جز رنجوری تن و خودآزاری نخواهد بود.

از آن روزی که نوشتم آزادی و انتحالش کرده به اراجیف مزینش نمودند، دانستم که یک دست نه تنها صدا ندارد بلکه بیم قطع شدنش بسی می‌رود، نیک‌مردی به راستی، دادخواهی است.

باری آنچه باید می‌گفتم بازگفتم و دیگر مرا غمی نیست از آنکه نگفته قصور کرده باشم.

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

6 پاسخ

  1. این کلمات از زبان تازی وارد زبان فارسی شده و در ایام ماضی اِهِن و تولوپ و کر و فری برای خود داشته است. این نحو از تحریر نشان فضل و افاضات مولفین بوده اما فی‌الحال مهجور و متروک مانده است.
    خودمونیم گرچه این سبک نگارش، قدیمی، غیر فارسی، پر از الفاظ سخت و دور از ذهن و غیر فعاله اما هنوز هم به واسطه‌ی آن چه که از گذشته در یاد مون مونده زیبایی خودش رو داره.
    جالب بود آفرین.

  2. زهرا دیدی چقدر واژگان متفاوت نثر ما رو متفاوت میکنه. چه جادویی هست توی این کلمه ها
    خیلی دوست دارم این‌تمرینت رو کلمه ها رو با اجازه برمیدارم و میزارم تو فایلم که به مرور وارد ذهنم کنم. من باید یک کلمه رو بارها استفاده کنم تا وارد فرهنگم بشه وگرنه که ذهنم متشتت میشه و این ازدحام کلمات ارمغانی جز تشتت نداره.

    1. یعنی این معرکه است لیلون.
      خیلی خوشحالم که این تمرینو انجام میدم
      آفرین حتمن این کار رو بکن
      متشتت هم به دل نشست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *