افعال پیشنهادی دوست خوبم لیلا:
خفتن
تابیدن
برآمدن
امیختن
مانستن
رفتن
به یاد اوردن
ترساندن
ریختن
درخشیدن
سوختن
بلعیدن
پیچیدن
برانداز کردن
بهم ریختن
پیمودن
فروبردن
و متنی که این افعال را در هم تنید:
🍃🍃🍃
کتابی پر از نامههای عاشقانه💌
آن زمان که شب، سیاهی را در کام آسمان فرو ریخت و ماه تابیدن گرفت و ستاره درخشیدن،
لحظه خفتن فرا میرسد و همآغوشی شیرین مرگ
و چه زیبا به هم میآمیزند مرگ و زندگی!
لحظهای که خواب چشم را میرباید و روح را به دنیایی با احتمالات بیپایان فرو میبرد.
لحظهای که جسم همچون جامهای به هم میپیچد.
در این پیمایش افلاکی، روح جامهی در هم پیچیدهی جسدوارش را که برانداز میکند، خود را به یاد میآورد و به حیرت میرود از سوختن خود پای این هیچ بیمقدار.
کالبدی که به جلدی میماند بر پیکره یک کتاب؛ آن هم کتاب وجود!
و صدها دریغ از اوقات رفتهای که باید مصروف خواندن کتاب میشد و صرف زرورق کردن جلدش شد.
افسوس که اغلب به هنگام بلع پوستین به کام مرگ است که دنیای توهمی کالبد در هم میریزد و حقیقت روح عیان میشود.
باید ترسید از روزی که باید رفت و دیگر مجالی نیست که این کتاب را ورق بزنی.
کتابی پر از نامههای عاشقانهی خدا که با دستخط زیبای خودش برایت نوشته.
و چه غمانگیز است برای عاشق که معشوق نامهها را نخوانده بگذارد برود.
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
✍️ نینوا
آخرین دیدگاهها