چقدر معلق ماندن بد است!

چقدر معلق ماندن بد است!

امروز یک روز خوب بود اما یک اتفاق بد افتاد.
وسط روز بود که همکارم پیام داد:

سلام کانالمان از یوتیوب پاک شده!!!

چشمانم روی کلمه‌ی پاک قفل شد.

یعنی چه؟

مگر کشک است؟

مگر کانال ما لکه‌، پیسی چیزی بوده که دست اندرکاران محترم یوتیوب، با دستمال و شیشه پاک کن، افتاده‌اند به جانش.

کانالی که 99 ویدیو در آن آپلود شده بود و نزدیک به 3000 ساب داشت.

هر دو در شُک بودیم…

کانالی که بار اول یویتوب مانیتایزش کرد اما بعد از مدتی پیام داد که شما از محتوای دیگران استفاده می‌کنید.
اشعاری از استاد شهریار با صدای خودشان که برایشان ویدیو ساخته بودیم.

خب ربات خوب اگر این طور است چرا دفعه اول مانتیایز کردی؟
تو که آدم نیستی اشتباه کنی و بگوییم جایز است.
تو ربات هستی و الگوریتم داری…

به هر رو یوتیوب از ما مستند سازی خواست که ارزش آفرینی کرده‌ایم و به این رد مانیتایزی به این نحو اعتراض خود را نشان دهیم.

یاد زحماتم برای تهیه مدارک میفتم، چقدر ویدیو گرفتم از کارهایی که انجام داده بودم، خیلی از کارها مربوط به مدتها قبل بود و توی سیستم و لپ تاب در حال کنکاش و تقلا بودم و برای برخی مجبور شدم مجددن سند بسازم.
خدایا…

حالا که فکر می‌کنم، می‌گویم شعر عجب صبری خدا دارد را در این قِسم میشد با آن همه جانفشانی برایم خواند.

اما خب نتیجه چه شد؟!

هیچ، یوتیوب نگاهی به صورت معصوممان انداخت و مظلومیت چهره‌مان، دل ربات بیدل یوتیوب را نیز لرزاند اما از آنجایی که اینجا با الگوریتم دست و بالش بسته بود! گفت:

متاسفم اما خب می توانید از فلان تاریخ، چند ماه بعد روی کانالتان کار کنید و دوباره درخواست دهید.

گذر زمان عجب نعمتی است و شب بیشتر.
فکرش را بکنید اگر همین شب، توی غمگین را در آغوش آرامشش نکشد و تمام مدت خورشید وسط آسمان بِر و بِر نگاهت کند با غمهایت چه می‌کنی؟!

مدتی گذشت و با امیدآفرینی، تازه شروع کردیم به کار و به قولی مرمت کانالی که فقط اسکلتش مانده بود.

یک کار خیلی کوتاه از اشعار استاد را این بار با صدای خودم، اجرا کردم و ویدیو را بازنشر دادیم.

داشتم روی دو کار نزدیک به 20 دقیقه‌ کار می‌کردم که در خوش‌بینانه‌ترین حالت کم‌کم 5 ساعت زمان می‌برد.

نوبت به فایل دوم رسید که سه روز بلکم بیشتر زمان برد.
چند بار کار را ضبط کردم.
شرایطم مساعد نبود و کسالت داشتم.
در خوانش و اوزان بعضی بیت‌های شعر کمی مشکل داشتم و از استادی بزرگوار و بی‌ادعا که مهرش وافر است راهنمایی خواستم.

داشتم کار را تنظیم و میکس می‌کردم که وسط کار برق رفت.

با خودم گفتم عیب ندارد، برنامه همیشه اخرین تغییرات را در دل خود نگه می‌دارد.😏

بعد از حدود ۱ ساعت چراغ مانیتور روشن شد، رفتم سر وقت فایل که دیدم نه خدای من!

آخرین تغییرات میلی ثانیه‌ای و همینطور برشهایی از ضبطهای مختلف برای انتخاب لحن مناسب و کلی کار دیگر همه بر فنا رفته…

قبلن با قطع برق، این اتفاق نیفتاده بود، هر چه گشتم پشتیبان گیری برنامه را پیدا نکردم که با تایمر کم تنظیمش کنم.

القصه، همه این سختیها را با این نتیجه تلخ که کانالی که این محتوای دردمند را برایش ساختی پاک شده عزیزم را، در یک قاب قرار دهید، ببینید چه احساسی بهتان دست می‌دهد؟

دروغ چرا اولش، آنقدر گیج و منگ بودم که فقط به پاک شدن کانال فکر می‌کردم، اما بعد از دقایقی یاد خستگیهایم برای ساخت ویدیوها، علی‌الخصوص شعر حیدربابای کانال افتادم که به شدت آزارم داد.

همکارم مالک کانال بود و برایش زمان و هزینه صرف کرده بود.
من هم کلی زمان و وجودم را پای کار گذاشته بودم که نمی‌شد هزینه‌‌اش را برآورد کرد.

و حالا من به این می‌اندیشیدم که چرا باید در ایرانی زندگی کنم که اگر بخواهم مثل بچه آدم‌های سایر کشورها، در یوتیوب فعالیت کنم باید دست به دامن شرکتهای واسطی بشوم که ۴۰، ۵۰ درصد، بلکم بیشتر‌ِ زحماتت را به نام واسطه‌گری با شرکت‌های ادسنس تحت تایید یوتیوب، مطالبه کنند و در این بین با خطای یکی از مشترکین این واسط، تمام کانالهای زیر مجموعه در یک حرکت آنی از صحنه گیتی پاک شوند؟

ایران تحریم شده‌ای که دست مردمش از امکانات عادی کشورهای دیگر، کوتاه است و البته همین اینترنت داخلی که دست تحریم به آن نرسیده نیز هر روز قطره‌ای و کمتر می‌شود.

فکرش را بکنید چند کانال با ساب و ویدیوهای فراوان که در حال کسب درآمد هستند و پای کانالشان، زمان زیاد، جان و هزینه صرف کرده‌اند به یک آن محو شوند.

چقدر غم انگیزست که جغرافیای زندگیت، بال آرزوهایت را بچیند و تو همچنان سعی کنی گنجشک پر شکسته‌ی امیدت را برای دوباره پریدن سرپا کنی.

نه می‌توانی از این خاک دل بِکنی و نه از آرزوهایت دست برداری.
نه توان رفتن داری و نه دل بی‌خیالی.
می‌مانی میان رفتن و ماندن.
و چقدر معلق ماندن بد است.

اما زندگی ادامه دارد.

۱۳ خرداد ۱۴۰۳
✍️ #نی_نوا

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

  1. سلام زهرا جان
    خوبی عزیزم؟
    ویدئوهایی که درست کردید تو اینمدت رو ذخیره داشتیددیگه،درسته؟
    آخه یه جا راجع به شعر حیدربابا گفتی که خیلی خوانشش سخت بود؛ حس کردم ویدئوها رو نگه نداشتید.
    اونجا که برق رفت!!! وای من یکبار تجربه‌ش رو داشتم، زحماتم رو هوا موند🥲
    خیلی سخته؛ چیزی که براش انقدر زحمت کشیدید، بدون حرف و حدیث خاصی بسته شه؛ یه جمله‌ای هست که میگه«چیزی که منو نکشه حتما قویترم میکنه» انشاالله که براتون بهترین‌ها پیش میاد.

    پ.ن: عزیزم نوتیفیکیشن پیامت تو تلگرام برام اومد؛ منتها باز نمیشه.فیلترشکنم وصل میشه، تلگرامم نه. با اینکه نمیدونم چی گفتی 😅 دعوام کردی تو وویس یا چی؟! ولی مرسی که بیادم بودی دوستم
    😘❤️

    1. سلام سپیده گلی
      خیلی خوشحال شدم پیامتو دیدم
      داریم ذخیرشو اما اقبال مخاطبا که لازم داشتیم، ویوی ویدیویها و سابها همه رو از دست دادیم.
      اما حرفت عالی بود چیزی که منو نکشه قویترم می‌کنه.
      امید به خدا عزیزم.

      ای جانم، مدت زیادی بود نبودی، دیدم ننوشتی، گفتم این سپیده کجاست؟ در چه حالیه؟
      من دعوات بکنم چرا ؟
      من تشویق میکنم اما دعوا نه
      حالتو پرسیده بودم و اینکه روزگار بر وفق مراد هست گلم
      که خوشحال شدم اینجا پیامتو دیدم و خدا رو شکر خوبی.
      مراقب خودت باش دختر گل و مهربون❤️😘🌹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *