در ۱۰۰ جمله نویسی امروز این جمله از سعدی خوش کلام از پستوی ذهنم بیرون جهید:
منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
کلمه های کلیدی عبارتند از: منت، طاعت، قربت، شکر و نعمت.
فحوای مطلب این است که خدا با طاعتی که باعث نزدیکی به او میشود و شکری که نعمتش را میافزاید بر ما منت گذاشته.
اما برای فهم بیشتر و جزئی تر بهتر است معنای کلمات را هم مرور کنیم:
منّت: احسان و نیکی / نیکویی و احسان درباره کسی را به رخ کشیدن
طاعت: بندگی، فرمان بردن، پرستش، عبادت
قربت: خویشی، نزدیکی، نزدیکی در مکان و منزلت
شکر: سپاس گفتن، ثنا گفتن
نعمت: احسان، نیکی، بهره، روزی، مال، خوشی، برکت، وفور و خیر
در این جمله جناب سعدی از دو موضوع طاعت و شکر یاد میکند که منّتی بر دوشمان هستند.
می دانیم که منّت گذاردن زمانی رخ میدهد که کاری قابل جبران نباشد و یا آنقدر ارزشمند باشد که فرد مسبب آن، مستقیم یا غیر مستقیم بیانش کند و به رخ بکشد.
سعدی اینجا درست مثل ریش سفیدان اندیشمند که ماه را در اشارت انگشت میبینند و کُنه مطلب را درمییابند و برای آگاهی بیخبران به اشارت ابرو، سُقلمه و یا اِهِن و اُهُنی میکوشند، با کلمه منّت خطی به نشان مهم بودن زیر جمله میکشد که هان انسان حواست باشد که دو احسان بزرگ بیبدیل به تو عطا شده.
طاعتی که موجب نزدیکی به خداست و شکری که نعمت میافزاید.
این دو یعنی نزدیکی به خدا و افزوده شدن نعمت همانها هستند که به هیچ سعی و تقدیری نمیشود جبرانشان کرد.
اما قربت یا نزدیکی به خدا در معنای ملموس یعنی چه؟
تصور کنید وقتی با کسی دوست میشویم، هر چقدر توافقمان با او بیشتر باشد و مثل او فکر و رفتار کنیم و با هم صمیمی شویم، شاهدان این دوستی میگویند که ما چقدر به هم نزدیکیم.
طاعت خدا هم باعث صمیمیت و نزدیکی ما به خدا و در نتیجه ظهور خصلتهای خدایی در ما میشود.
اگر بخواهیم معنای کاربردی و ملموس و بی کلیشه از طاعت داشته باشیم به این میرسیم که در هر فکر و کار و رفتاری خدا را در نظر مجسم کنیم و به این متکی باشیم که اگر خدا جای ما بود، چه میگفت، چه میکرد و چگونه میاندیشید و خدا در این مقولات چه نظری دارد و این را به همه فعالیت های خرد و کلانمان در زندگی شخصی و اجتماعی تعمیم دهیم.
یعنی اگر خود خدا لباس انسانی من و شما را میپوشید و میآمد روی زمین چه میکرد (البته که همه ما با روح خدایی در لباس انسان، هر لحظه در حال تمرین همین امر هستیم) و بدینگونه با خدا صمیمی و خودمانی میشویم.
حال به شکرگزاری بپردازیم که همان گفتن دستت درد نکند است و قدردانی.
شاهد این امر همین تقدیر و تشکرهای عمومی ماست که باعث خشنودی فردی که به ما لطف کرده می شود و هر چه این تشکر بیشتر و دلیتر به مذاق صاحب نعمت و لطف خوشتر میآید و میلش برای عطای بیشتر نعمتها و نعمتهای بیشتر، افزایش مییابد.
در یک کلام خداوند که ذاتن عاشق بنده است و در غایت مهربانی و هیچ چشمداشتی به تشکر ناچیز بنده اش ندارد، ببین اگر شاکرش باشی و قلبن قدردان، چه نعمت ها در معانی گسترده که برایت نازل نکند.
حال می توان کمی تا قسمتی اهمیت و درستی کلمه منّت در ابتدای جمله را دریافت.
آخرین دیدگاهها