عقربهی بزرگ سیاه هنوز ایستاده است اما در آستانهی تکان خوردن است.
داستان جالبی است.
به آدمیزاد باشد کافیست یک ماه با کسی حشر و نشر کند تا از رفتار و گفتار طرف تاثیر پذیرد.
گاه آنقدر عوض میشود که دیگر آدم سابق نمیشود.
می گویند آدمیزاد است دیگر، از سنگ و آهن که نیست؛ پوست و گوشت است و قلبی که زود دل میبندد.
اما این سه یار، هیچوقت با دیدن هم راه رفتنشان عوض نشد.
بر خلاف ما آدمیان که ریز نقشهایمان، چابکند و معمولن از سر سفره برای آوردن نمکی، قاشقی، نانی بلندشان میکنند، این ثانیهی دیلاق است که با لباس ورزشی اغلب قرمز و نارنجی، بی آنکه نفس تازه کند در حال پیادهروی تند است
و دورش که تمام شد، عقربهی دقیقه شمار یک تکان کوچک به خود میدهد
و در تمام این مدت، عقربه کوچکتر ساعت که انگار فقط میخورد و میخوابد، گاهگاه پهلو به پهلو میشود؛
از جایش جم نمیخورد تا عقربه دقیقه، سنگین و متین یک دور کامل بزند.
اما یک نکته وجود دارد:
این سه یار همیشه همدم، بدون توجه به دیگری، براساس قانونی که برایشان کوک شده، عمل میکنند.
یعنی ثبات رفتار براساس سیستم و قانون.
در روابط بین فردی نیز این موضوع صحت دارد.
تا زمانیکه ما برای رفتار و شخصیت خود قواعد و اصولی داشته باشیم میزان تأثیرپذیری ما از دیگران میتواند به طور چشم گیری پایین باشد.
معمولن افرادی بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند که شالوده محکمی در تفکر و رفتار نداشته باشند؛
افراد سست عقیده یا افردی که باور و رفتاری را در خود نهادینه نکردهاند.
نمیگویم تاثیرپذیری بد است، اتفاقن الگوگرفتن از افراد موفق و یا افراد مقبول خوب است، اما نکته ای که هست آگاهانه بودن آن است.
گاه ما آنقدر تحت تاثیر طرف مقابل قرار میگیریم که ناخودآگاه کارها و گفتار او را تکرار می کنیم و و بگونهای هویت خود را از دست میدهیم.
انتخاب آگاهانه افراد مثبت و الگو گیری از رفتار خوب و همچنین حفظ عزت نفس و نمایان کردن شخصیت منحصر به فرد، تاثیرپذیری تعالی بخشی است که برای رشد و توسعه فردی خود اتفاقن به آن نیاز داریم.
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
✍️ نی نوا
آخرین دیدگاهها