تازه نوشته ام داغ بخوانید

یه وقتایی

گزین گویه یه وقتایی 📌یه وقتایی باید قوی و محکم به خودت بگی بسه دیگه، تمومش کن 📌یه وقتایی با جدیت تشر بزنی که یالا شروع کن 📌یه وقتایی

داستان اطلاعات لطفن!

داستان الو اطلاعات یا اطلاعات لطفا از کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح اثر جک کانفیلد یکی از رکورددارترین داستان‌ها در فضای مجازی اولین کاری که منو برد به

تماشای مجدد خویشتن

تماشای مجدد خویشتن آسیمه‌سر به دنبال مفری بود تا روح در عذاب خویش را تسکین بخشد اما فضای کدرِ خاکستری و سرد اطرافش، هیچ امیدی در دلش متبلور نمی‌کرد.

اعتماد بر فنا رفته!

داستانک ادامه نویسی اعتماد بر فنا رفته! باید اعتراف کنم که آن لحظه به طرز عجیبی خوشحال شدم. نه اینکه آدم انتقام‌جویِ خبیثِ پلیدِ شیطان صفتی باشم ها، نه،خوشحالیم

مَتَلَک

داستانک کلمه بازی مَتَلَک چمباتمه زده به زندگی نکبت‌باری که برای خودش و او رقم زده بود فکر می‌کرد.به روزی که چشم در چشم شدند.آن هم نه مثل صحنه‌های

الگوریتمی براساس کائنات

الگوریتمی براساس کائنات کائنات هم چون الگوریتم فضای مجازی عمل می‌کند و البته بهتر است بگوییم الگوریتم براساس رفتار کائنات طراحی شده! موضوعی که توجهت را جلب کند برایت

با همه فرق داشت

داستانک کلمه بازی با همه فرق داشت.غذاخوردن، حرف زدن، کار کردن و حتی نگاه کردنش. وقتی نگاهت می‌کرد انگار قلاب چشمانش، به قلبت اصابت می کرد و همه درونیاتت

چقدر فاصله!

چقدر فاصله! سر موضوعی از دست‌ پسرش کفری شد.کارد می‌زدی خونش در نمی‌آمد. برافروخته و خشمگین پرسید:تو این کار رو کردی؟پسرک در حالی که از وحشت صورتش رنگ گچ

این همه من!

این همه من! دو روزی هست که این فکر در ذهنم در حال وول خوردن است:همه من هستند در زمان‌‌ و شرایط مختلف.یک جورهایی شبیه زندگی در دنیاهای موازی!

نبوغ یک حسود

نبوغ یک حسود داستانک ادامه نویسی او که از یادآوری ثروت جاری‌اش به غیظ نشسته بود، به دخترعمویش نگاهی خیره کرد. هر چه بود زیر سر دختر عمو بود: