تازه نوشته ام داغ بخوانید

خرده خاطرات 2

    این یادداشت رو میتونید بشنوید.   دید و بازدیدهای عید برای همه خاطره انگیزه. هر کی یه چیزی میگه. یکی خاطره میگه. یکی از مشکلات میگه. اون

تفاوت و واکنش ها

درون‌گرا بود. جمع و شلوغی را دوست نداشت. دوست داشت کاری که دلش می‌خواهد انجام دهد. زیاد حرف نمی‌زد. با آن حنجره خشک، صدایش سرد و بی روح به

تخیل بی‌کران

فکرش را بکن: همه انسانهایی که می‌بینی ساخته تخیل خودت باشند و تو خودت هم تخیل یک انسان دیگر که او خود ساخته تخیل دیگری است و به این

مهمان وب‌سایت دوستان قسمت ۱۲

حالا دیگر شنبه ها برایم هیجان انگیز شده است.  حال و هوایش شبیه دید و بازدید عید شده که البته اینجا میزبان و مهمان برای اولین بار با هم

توقع کاذب

همکاری داشتیم که دوست داشت در حق سایر همکاران هر چند کم، لطف و محبتی داشته باشد. روزی به یکی از همکاران که برای کارش به دنبال چند سررسید

جذب چه می‌شویم؟

دیروز داشتم گذرا و با دور تند به حرفهای سهیل سنگرزاده که همه با جون دل می‌شناسندش گوش می‌کردم. مخاطبان زیاد و پر و پا قرصش مرا به این

رهایی

این بار فقط یک تصمیم نبود. فقط مشتهای گره کرده و دندانهای بهم فشرده نبود. تکرار جمله ««تمامش کن» در سر و دل نبود. کشو را باز کرد و

شروع و امیدی دوباره

آنچه در هر شروع وجد آفرین است، امید است. امید به رخداد زیبایی و کامیابی‌ ها و چه سرور آفرین است برای تپیدن قلب امید، گامی برداشتن. اندازه قدمی

آخرین دقایق سال ۱۴۰۱

خدایا شکر برای یک سال فرصت زندگی: تلاش توفیق شکر و نوشتن برای همه مردم دنیا سلامتی، آرامش و وجدی عالی از وجود در هر لحظه آرزومندم. خدایا آن