همه ما در زمینه های مختلف زندگی خود دارای دانش و مهارت هستیم، دانش و مهارتیکه از طریق آموختن وتجربه کسب کرده ایم. با پیشرفت تکنولوژی و سطح علمی جهان ، امروزه گستره وسیعی از دانش در دسترس همگان قراردارد و تنها با چند کیلک ساده کوهی از اطلاعات مفید و متنوع از هر آنچه میخواهیم برایمان نمایان میشود.
این سهل الوصول بودن اطلاعات در کنار مزیت فوق العاده ی صرفه جویی در وقت و انرژی، معایبی نیز دارد:
- تنبیلی ما در به خاطر سپردن اطلاعات
وقتی هر بار میتوانیم با چند کلمه وارد دنیای اطلاعات شویم دیگر الزامی برای به خاطر سپردن آن اطلاعات درخود نمی بینیم.
- از این شاخه به آن شاخه پریدن در پی اطلاعات متنوع
ما بدون عمیق شدن در یک زمینه خاص از اطلاعات، مدام از این شاخه به آن شاخه می پریم و به اطلاعات و داده های مختلف فقط تک می زنیم .
چون ما در مدت زمان اندکی حجم وسیعی ازمطالب را دریافت می کنیم و به آنها فرصت تثبیت و ته نشین شدن در کف ذهنمان را نمی دهیم، همه تبدیل به تلی از اطلاعات بی مصرف می شوند که به شتاب و به هم ریخته در انبار ذهنمان بر هم انباشته کرده ایم و بیرون کشیدنشان از آن انبار آشفته تلاش و ساعتها خلوت و فکرکردن را می طلبد.
همین حالا ما میتوانیم یک لیست بلند بالا از مطالب و موضوعاتی ( مثلا توسعه فردی) که آموخته ایم اما در عمل به کار نبردیمشان تهیه کنیم :
- داروی خشم، خاموشی است.
- حال خوبمان را وابسته به هیچ چیز بیرونی نکنیم.
- قدرت نه گفتن داشته باشیم.
- کارهای ضروری را فدای کارهای مهم نکنیم.
- به هنگام تفکرات پوچ ومنفی چند ثانیه مکث کنیم و به خود ایست بدهیم
و …
البته این فقط یک لیست بسیارکوچک بود و حتما حسابش از دستمان در رفته که چقدر کارگاه و دوره و کتاب و اطلاعات از دنیای دیجیتال در زمینه های مختلف خودشناسی ، توسعه فردی و یا علوم تخصصی از سر گذرانده ایم و حتی بیشتر آنها را از یاد برده ایم، چه بسا که در زمان آموختنشان بسیار مشعوف هم شده بودیم.
به دنبال چرایی این که چرا این همه ورودی ذهن ، خروجی بسیار ناچیزی دارد نیستم چون عواملی چون فرد ، محیط و اقدام نکردن در آن دخیل است و هر یک به تفسیر نیازمند شرح و بسط است.
اما به نظرم پرسش چه باید کرد سوال بهتری باشد که میتواند ما را به حل این مشکل راهنمایی کند .
راهکاری که به خودم و شما پیشنهاد می دهم این است که :
کاغذ و قلمی برداریم و تمام مطالب و آموخته هایی که از کتاب و دوره و دنیای مجازی تا به امروز کسب کرده ایم به صورت یک لیست بنویسیم.
حتما در این لحظه چشمانتان از تعجب گردشده است و شاید هم نگاه عاقل اندر … بر من بیندازید، اشکالی ندارد درکتان میکنم اینهمه اطلاعات در ذهنمان فرو کرده ایم حالا بشینیم بافته هایمان را از تل خاک زمان و فراموشی بکشیم بیرون و رجهای بافته را بشکافیم که چه ؟
اما به نظرم بهتر است بدون پیشداوری این کار را انجام دهیم و برای اینکه روند کار روشن و ساده تر شود و ذهن توجیه گرایمان دنبال بهانه تراشی برای از زیر کار در رفتن نباشد پیشنهاد می کنم :
- از آخرین دانسته ها شروع کنیم
- کتابها/ دوره ها / کارگاههایی که سپری کرده ایم را ابتدا لیست کرده و از هر یک هر آنچه یاد گرفته ایم که به یاد داریم را یادداشت کنیم.
- دوستان حقیقی و مجازی را لیست کرده و تاملی بر آنچه از آنها یاد گرفته ایم داشته باشیم.
و …
این کار شاید به ظاهر وقت گیر و انرژی سوز به نظر برسد اما مطمئنا به شفافیت ذهن و مرتب سازی و انبار گردانی آن کمک شایانی میکند و دانسته های سودمند مظلومی که زیر خروار ها اطلاعات غیر ضروری خرد و خاک شیر شده اند را بیرون می کشد و جان دوباره می دهد.
بعد از لیست کردن آنها ( پیام انگیزشی : زیاد به خود تان سخت نگیرید می توایند این لیست کردن را در چند مرحله انجام دهید و راستی خودم هم همین کار را انجام خواهم داد )
بعد از تهیه لیست بلند بالایمان که نتیجه آن درخشش چشمانمان از این همه همت خود در راه آموختن خواهد بود ، نوبت اجرا و عملی کردن آنهاست، آنهم نه در بوق و کرنا، میتوانیم درکارهای روزمره مان ، کوچک و بزرگ به کار ببندیمشان( البته این موضوع بستگی به نوع اطلاعات مذکور هم دارد.)
مثلا ما از کتاب x می دانیم که گام طلایی در خودشناسی رصد کردن افکارمان است.
خب از اهمین امروز شروع کنیم به مشاهده افکارمان و برای تبحر در اینکار در دفتری تمام افکار روز را که در لحظه به ذهنمان خطور میکند یادداشت کنیم.
و موارد دیگر هم به همین ترتیب…
ما باید این کارها را انجام دهیم که ملکه ذهنمان شود و به شکل یک عادت در بیاید.
و نکته دوم این است که قبل از عملی نکردن اطلاعاتمان تا به امروز نباید سراغ اطلاعات جدید برویم و یا اگر می رویم باید گام عملی هم همراه باشد و گرنه باز بر می گردیم به خوان اول و انبار آشفته و …
می دانم که سخت است آنهم با این همه ویترین رنگارنگ داده در فضای اینترنت و شبکه های اجتماعی
اما به هر رو ما باید از دانشمان استفاده کنیم و گرنه تبدیل به دستگاه تفاله ساز دانش می شویم که بیهوده ذهن وانرژیش را مستهلک کرده.
انسان خردمند کسی است که دانش و مهارتی بیندوزد که به ساختن زندگی بهتر بینجامد و گرنه که آن همه اطلاعات ومطالب توی اینترنت و کتاب جایشان خوب بود و لزومی نداشت بچپانیمشان توی ذهن و خودمان را خسته کنیم.
آخرین دیدگاهها