انباشتن
انباشتن!
کلمه این بود.
کلمه ای که باید میگذاشتی جلویت و راست راست زل میزدی توی چشمش و بعد هر چه از دهانت که نه از ذهنت میگذشت مینوشتی.
همین اول کار آن نَ بَ شَ در کنار هم، به مثابهی نبش قبر بود.
نبش قبرِ کارهای انباشتهای که دیگر حتی صدایشان هم در نمیآید.
طفلکهایی که دندانشان ریخته، مویشان سپید شده و گهگاه وقتی افسردهدلی سراغت را میگیرد، تک سرفهای میکنند تا میزان بدبختی انباشتهی ذهنت کم نیاید و فاز افسردگی را به همین زودیها به سمت شادی تُنُک زندگی ترک ننمایی.
آن هم انباشتهای بس انباشته؛
کارهایی که با ذوق و شوقِ بسیار شروع میکنی، با فکر موفقیت و برقِ زنندهاش آن ایگویی که آقای توله مدام هشدارش میدهد را فربه و چاق و چله میکنی و اندازهی یک بادکنک گندهی جشن تولد که شد یکهو یک اتفاقی، حالی، حولی نیشتری زده و تسسی بادش را خالی میکند و تو میمانی با کارهایی که انباشتهای کردی و تکرار مدام عجب غلطی …
و به این ترتیب این کار هم روی انباشتهی کارهای از پیشانباشتهات، تلنبار میشود و تو همچنان در سمت انباردار موفق، در انباری انباشته از کارهای معوقهی انباشته، همچنان در حال انباری.
و بدیش این است که سال به سال یک انبارگردانی نمیکنی لااقل آمار انباشتههایت را داشته باشی.
اما این کلمه در زمینهی حسابداری هم برای خودش برو بیایی دارد؛ سود انباشته، زیان انباشته.
زیان را که بیخیال اما سودانباشته!
سودی که هی روی هم انباشته شده، عجب صحنهای، آدم یاد خاوری میفتد!
دوست دارد هی با آن ( منظورم سود انباشته) عکس بیندازد.
اما از معنای کلمه که به اندازهی کافی پر و مملو است که بگذریم کلمه خودش، کلمهی پُری است منظورم باسواد بودنش نیست، منظورم میزان دهنپر کردنیِ کلمه است.
باز هم منظورم این نیست که بتوان با آن فخر فروخت و لاکچری به نظر رسید.
حروف کلمه را میگویم، همین ترکیب باشتن کلمه را ببینید که چه نقش ظریف( البته نه آقای ظریف خودمان) را در کلمه بازی میکند.
نوع تلفظش را میتوانید چند بار امتحان کنید اگر دهانتان با گفتنش پر و با تمام شدنش یکهو خالی نشد!
در مقابلِ این کلمه، کلمه زار و نزار و مسکینِ تهی را هم میتوانید برای امتحان میزان انباشته و خالی شدن دهانتان امتحان کنید.
اما به نظرم هیچ وقت نباید این کلمه را به صورت تفکیکی مورد بررسی قرار داد که بسیار مایهی آبرو ریزی است.
آن قسمت اول را که نمیگویم و شما گفته در نظر بگیرید با شرم حضور؛
اما قسمت دومِ باشتن را میدانید به چه معناست؟
یعنی لازم بودن، واجب بودن!
یعنی …
ولش کن.
همان که گفتم بهتر است کلمه را به هیچ عنوان تفکیک نکنید مگر جایی فحشی ناسزایی کم آوردید، تازه آنجا هم طرف احتمالا معنای باشتن را نداند و خیلی فحشتان کار نکند.
بهتر است دیگر کلمه روی کلمه نینباشته، با عزت و احترام خداحافظی کنم و کلمه را توی اقیانوس لغت نامه ول کنم برای خودش شنا کند و به تور هر نویسنده ای که انباشتن لازم داشت بخورد.
همین.
فهرست
Toggleنی_نوا
۱۰ بهمن/۳
طنز
کلمه_بازی
@neynava_nevesht
آخرین دیدگاهها