تازه نوشته ام داغ بخوانید

زهر نوشین

زهر نوشین ترا جز زهر نوشین نتوان نامیدو چگونه چون منی زارتاب عشقی چنین آتشین آردای قند مرگبار جز کوچ به سوی تو راهی نبودو من مهاجر از خویشتندر

لوحه‌‌ی سفیدی برای نوشتن

لوحه‌‌ی سفیدی برای نوشتن پژوهش و دانش از بی‌اعتقادی شروع می‌شود؛درست زمانی‌که افتادی به جان لوحه ذهنت و نوشته‌های رویش را خوب پاک کردی. شلخته پاک کردن و پاک

بازی دنیا

بازی دنیا🎲🕹 ما انقدر غرق بازی دنیا میشیم که یادمون میره این یه بازیه. ما جوری تو نقشمون فرو می‌ریم که فراموش می‌کنیم اینی هستیم که بیرونه نه اونی

داستان کچل‌ها

شاه فرمان داده که هر چه کچل توی شهر است بگیرند و پوست کله شان را قلفتی بکنند و طبل درست کنند.جارچی ها در شهر جار زدند و فرمان

یک جمله… یک تأمل 8

یک جمله… یک تأمل “تا از میوه‌ی آن و از کارکرد دستهای خودشان بخورند.آیا باز هم سپاس نمی‌گذارند.”آیه ۳۵ سوره یسخدا🌱🌱🌱 در این جمله اشاره به این شده که

نقاط سازنده‌ی زندگی🔘

این‌ها لحظه‌هایی هستند که تصویر نقطه به نقطه گذشته‌مان را درست می‌کنند.بقیه چیزها همگی صرفن برای پر کردن جاهای خالیند. لحظاتی مانند اولین حضور اجتماعی سر کلاسِ درس در

داستانک غولی با دلی مهربان

غولی با دلی مهربان 🌱 دیدم یک مرد خیکی و سر تراشیده و گنده مثل طرحهای خیالی که از شنيدن افسانه های غول و دیو در مخیله‌ام ترسیم کرده

پرتقال و عدس‌ها 😁

داستانک طنز 🍊 و عدس‌ها 😁 از خدا می‌خواستم که جلوی بچه‌ها من را نبیندمی‌ترسیدم پاک خیطی بالا بیاورم. می‌دانستم خواهد گفت:وای خدای منهنوزم همونطور دست و پا چلفتی

خدا گفت برو!

داستانک یک زن چادری از روبرو می‌آمد.خیلی شلخته و ژولیده بود،فقط یک زیر پیراهنی تنش بود. مضطرب و با وحشت مدام بر می‌گشت و پشت سرش را نگاه می‌کرد.صورتش

karikalamator

کاریکلماتور 12

کاریکلماتور کاریکلماتور هایی زمستانه🌨☃️ ❄️ زمستان تا سه دخترش را عروس نکند، نمی‌گذارد بهار خودی نشان دهد. 🧊 سرما چو از حد بگذرد، بهار خیال بد کند. ❄️ برف‌ها