تازه نوشته ام داغ بخوانید

تمرین

تمرین داستانک/ داستان کوتاه / ادامه نویسی چوب را پشتش پنهان کرده بود و لبخندی را زورکی چپانده بود روی صورتش.گفتم:اون چیه پشتت قایم کردی؟ با تته پته گفت:اینو

النگوهای رنگی

هانیه با نخوت گفت:بیا النگوهایت را پس بگیردیگر نمی‌خواهمشانو بعد با شدت تمام مشغول درآوردن النگوهای رنگارنگ شیشه‌ای پلاستیکی شد. مرجان که انتظار چنین رفتار زننده‌ای را از دوست

فلسفه‌ی یک نام

فلسفه‌ی یک نام طنز نام و نام خانوادگی :زهرا زمانلوی زکریا قبل ازاینکه به چند و چون نامگذاری شخص شخیص خود بپردازم، به یک رسم جالب که مال چشم

مردِ کتاب‌خوان!

مردِ کتاب‌خوان! داستانک قبلن بی سواد بودم.هرّ رو از برّ تشخیص نمی‌دادم.اما حالا که به خودم نگاه می‌کنم واقعن باید به عقل و خِردم ببالم. خب بهتره برم کتاب

جوراب مردونه!

جوراب مردونه! خاطره طنز یکی از فامیلامون از خجالتی بودن بچه‌های دوره قدیم تعریف می‌کرد، می‌گفت: جوون و نوجوون بودیم، مهمون میومد، یا پا به فرار می‌ذاشتیم یا اگه

سکوت

سکوت داستانک / ادامه نویسی این فرمول برای او قانع کننده نبود. سکوت، نسخه‌ای که مادر صلح‌جوی همواره گریزان از دعوا برایش پیچیده بود. اما چطور می‌توانست ساکت باشد.کم

هوایِ رفتن

شعر/ شعرواره دلم حال عجیبی دارد بین رفتن و ماندننگاه پر تردیدی به آرزوها و خیالاتشبه آبیِ امید بخش حتی آسمان دارد  دلم جاده خاکی استکه ازدحام افکار پر

من اگر ساقه طلایی بودم

من اگر ساقه طلایی بودم:به سیمین ساق دیوان حافظ می‌گفتم: قِندی قِندی پ.ن:قِندی از جمله واژه‌هایی است که برای تمسخر استعمال می‌شود و همراه با ادای کلمه که حتمن

گل‌های مشکل‌گشا!

داستانک / داستان کوتاه / ادامه نویسی در حیاط خانه بذر گیاهی که نمی‌شناختیم کاشیتم.اما این بذر از کجا بدستمان رسید؟! باغچه کوچکمان پر بود از پونه و نعناع،

خیاط مهربان

خیاط مهربان داستانک/ داستان کوتاه مثل هر روز بعد از سلام و صبح بخیر به کسبه، افتان و خیزان با قد کوتاهش کرکره را به زحمت بالا داد و