تازه نوشته ام داغ بخوانید

کاریکلماتور 14

عصا👨‍🦯 ۱. راه پر بود از میم‌ِ غم‌ِ عصای پیرزن. ۲. قامت گمشده‌ی پیران، در قامت یک عصا متجلی می‌شود. ۳. پیرمرد عصا زنان از خاطرات جوانی می‌نوشت. ۴.

شاید ما هم معتاد باشیم؟!

شاید ما هم معتاد باشیم؟! پیراهن آبی و آن خاکستر یادتان هست؟حالا بعد از یک‌سالی و اندی دوباره دیدمش، این بار پیراهن زرشکی تنش بود.تکیده‌تر به نظر می‌رسید. ساعت

مرضیه

کلمات پیشنهادی دوست خوبم لیلا : دلکش مرضیه گشاده رو یلخی فحاش بی حیا نامش مرضیه و صدایش دلکش بود. درست شبیه بانو دلکش، صدایش با آن خدابیامرز مو

خیالی بهتر از حقیقت

خیالی بهتر از حقیقت ستیزه‌‌‌ای محکوم به شکست مشقتی بی‌نتیجه تقلایی پوچ برای بازگشت بازگشت او … کابوسها تمامی نداشت صدای تیک تیک ساعت آسمان خاکستری و خشک و

سرنوشت مردم

سرنوشت مردم داستانک/ داستان کوتاه/ کلمه بازی کلماتِ متن، به انتخاب دوست عزیزم لیلا علی قلی زاده: شکمبارگینخوتمندضلالتسفاهتفراخفراخزیدمقهورمذلتمستحیلمنکوب پادشاه جوان چون بر اریکهِ قدرت تکیه زد، نگاهی نخوتمند به

خودتو هیچ‌وقت دست‌کم نگیر⛔️

خودتو هیچ‌وقت دست‌کم نگیر⛔️ هر وقت کم آوردی به دستات نگاه کن.اونا دوتان.👐نشونه‌ی خیلی خوبیه یادت بیارهتو= خدا + تو.هر وقت دستت شروع کرد به کار، دستِ خدا میاد

فرنازها!

فرنازها داستانک / داستان کوتاه / ادامه نویسی در تمامی لحظات که این بچه داشت بزرگ می‌شد، مادرش در خانه نبود. کار مراقبت از بچه را به پرستار مسن

داستانی پر بُز🐐

داستانی پر بُز🐐 داستان کوتاه/ داستانک/ ضرب المثل / طنز از آن ریشش گرفته تا ادا اطواراش، همیشه یک‌جای کار به حیوان زبان بسته بند می‌شد! در دوره جوانی

قدرت حافظه

داستانک / داستان کوتاه / ادامه نویسی مادر از این همه خرده گیری و بهانه جویی پدر خسته بود.حتمن برای شما هم پیش آمده که پدر یا مادر گیرهای