تازه نوشته ام داغ بخوانید

متنی آب‌دار

روزی روزگاری در دهی پیرزن بخيلی زندگی می‌کرد که آب از دستش نمی‌چکید و خیرش به احدی نمی‌رسید. البته خودش چندان گناهی نداشت آب از سرچشمه گل آلود بود؛

تولد یکسالگی وب‌سایت

یعنی از این خنده‌دارتر نمی‌شد یک نفر بگوید: هی بذار یک پیشگویی کنم، تو سال بعد یک وبلاگ نویسی که هر روز داره می‌نویسه. فکرش را بکنید این حرف

زندگی و گاه و ناگاه هایش

دایی جان خیلی سخت است که آدم پر جنب و جوشی باشی اما… وقتی تند راه می‌روم بی اختیار یاد مرحوم دایی جان می‌افتم. خدابیامرز آنقدر تند راه می‌رفت

کتاب کارِعمیق2

      قسمت قبلی   کتابهایی د رخصوص تاثیر اینترنت بر مغز و عادات کاری کتابهای بلک بری هملت نوشته ویلیام پاورز خودکامگی ایمیل نوشته جان فریمن اعتیاد

تجزیه و تحلیل مورفولوژیک

اوایل فروردین ماه بود که خواهرم پوستری از یک رقابت محتوایی برایم فرستاد.  رویداد جمعینو از سازمان تامین اجتماعی که در چند بخش برای فرهنگ سازی و آگاهی دادن

مراقب حرفهایمان باشیم

بعضی حرف‌ها نخ نامرئی محکمی هستند: هر چی باشه پدر بچه‌هامه. هر چی باشه مادر بچه‌هامه.   بعضی حرفها آنقدر زَهرند که پادزهری برایشان نیست: میتونی بری حالام کسی

عشق ناکام

انگشتان نور به چشمانش رسید. به یکباره چشم گشود. چشمان سیاه بازغش¹ را به سوی پنجره گرداند. آسمان آبی نقره‌گون با خورشیدی که تازه پرتو افشانی از سر گرفته

کتاب کارِعمیق1

    خب از امروز قرار هست که همزمان با خوانش کتاب کارِعمیق، بخشی از مطالب آموزنده و مفید آنرا با شما در میان بگذارم. اول از خود کتاب

تمرکز و کار عمیق

دو روز پیش در حال ترددی هدفمندانه در اینیستاگرام بودم که کلیپی جلوی چشمم سبز شد. فردی به نام جاگی واسودو که یک یوگی و عارف اهل هند است