تازه نوشته ام داغ بخوانید

مرگ یا زندگی؟

لحظه‌ای که در حال ناامیدی هستی و خود را ناتوان می‌بینی همان نقطه جاییست که باید کاری کنی. نقطه عطفی که گذشته‌اش افسرده حالی و نزول است و بعدش

کلمات words

کلمه بازی ۱1

کاریکلماتور و جمله سازی با کلمه کلمه : ۱. باز هم خشکیت ذهن و دریغ از نم دادن کلمه‌ای. ۲. کلمات از دیدن هم حرف‌شاد شدند. ۳. لقمه کلمه‌های

یک جمله … یک تأمل 3

در ۱۰۰ جمله نویسی امروز این جمله از سعدی خوش کلام از پستوی ذهنم بیرون جهید: منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به

خرده خاطرات 2

    این یادداشت رو میتونید بشنوید.   دید و بازدیدهای عید برای همه خاطره انگیزه. هر کی یه چیزی میگه. یکی خاطره میگه. یکی از مشکلات میگه. اون

تفاوت و واکنش ها

درون‌گرا بود. جمع و شلوغی را دوست نداشت. دوست داشت کاری که دلش می‌خواهد انجام دهد. زیاد حرف نمی‌زد. با آن حنجره خشک، صدایش سرد و بی روح به

تخیل بی‌کران

فکرش را بکن: همه انسانهایی که می‌بینی ساخته تخیل خودت باشند و تو خودت هم تخیل یک انسان دیگر که او خود ساخته تخیل دیگری است و به این

مهمان وب‌سایت دوستان قسمت ۱۲

حالا دیگر شنبه ها برایم هیجان انگیز شده است.  حال و هوایش شبیه دید و بازدید عید شده که البته اینجا میزبان و مهمان برای اولین بار با هم

توقع کاذب

همکاری داشتیم که دوست داشت در حق سایر همکاران هر چند کم، لطف و محبتی داشته باشد. روزی به یکی از همکاران که برای کارش به دنبال چند سررسید

جذب چه می‌شویم؟

دیروز داشتم گذرا و با دور تند به حرفهای سهیل سنگرزاده که همه با جون دل می‌شناسندش گوش می‌کردم. مخاطبان زیاد و پر و پا قرصش مرا به این

رهایی

این بار فقط یک تصمیم نبود. فقط مشتهای گره کرده و دندانهای بهم فشرده نبود. تکرار جمله ««تمامش کن» در سر و دل نبود. کشو را باز کرد و