نوشته مِوِشته
شروع کرد به شِر و وِر گفتن و نِق و نوق کردن. کارش کاهی را کوه کردن بود و بودی نابود کردن. در کلِ فامیل قُزمیتشان، یک
نگو عمل کن
این صحنه برای خیلی از ما آشناست: : تصمیم گرفتم هر روز نیم ساعت کتاب بخوانم … : تصمیم گرفتم از شنبه نیم ساعت پیادهروی کنم … : برنامه

ماهی عید
ماهی بی حرکت کف تنگ افتاده است. به سختی و به کندی دهانش را برای نفس کشیدن باز و بسته میکند. تا همین دیروز حالش خوبِ خوب بود. با

نوشتن و حفاری
نوشتن مثل حفاری است. شکافتن دل خاکی تیره برای یافتن گنجی. معمولن گنجها زیر خاکیترند، هیچ وقت طلا یا الماسی را زیر یک پَر خاک پنهان نمیکنند. برای بدستآوردنش

مهمان وبسایت دوستان قسمت ۱۶
بر طبق عادت مألوف شنبهها انگشت بیقرارِ کلیک رفت سراغ دوستان نویسنده، همانجا از توی مدرسه نویسندگی و زنگ خانه هر کس را که فشرد جوابی داده نشد و

اردیبهشت
امروز اول اردیبهشت یک توکپا رفتم حیاط تا بعد از آن بادی که طوفانی مینمود و بارانی که جلویش کم نیاورد سر و گوشی آب داده باشم که دیدم:

زن و مرد درونمان
این یادداشت، الهام گرفته از مطلبی در کتاب راز بزرگ عالم است؛ کتابی که با بیمعطلی به دوستانم پیشنهاد و پیشکش میکنم تا اگر وقتش رسیده باشد توفیق خواندن

گزارش عملکرد 30 روزه
چه خوب است که خود را در بازه های زمانی کوتاه و معینی ارزیابی کنیم که مروری است بر کارهای کرده و ناکرده، میزان پایبندی به تعهدات و گامهای

کلمه بازی 12
باز هم چند قلم کلمه از لغت نامه بیرون کشیدم و رفتم به بافتن جمله … کلمات: الرحمن چیزی را خواندن: آن را تمام کردن یا از بین بردن
لحن بیان کلمه
یکی از شگفتیهای زبان و ابزار بلامنازعش؛ کلمه، این است که می تواند با ظاهر یکسان در شرایط و لحنهای مختلف معانی متفاوتی را به مخاطب القا کند. مثلن
دستهها
- آنافورا (1)
- بزرگان (15)
- پادکستها (50)
- تاملات (139)
- توسعه فردی (113)
- تولید محتوا (15)
- حرفهای خودمانی (35)
- خاطره (5)
- خودشناسی (24)
- داستان کوتاه/ داستانک (160)
- سفرنامه (1)
- سوال-جواب (3)
- شعر (23)
- طنز (50)
- کاریکلماتور (36)
- کلمات (37)
- گزین گویه (6)
- لغتنامه (6)
- مقاله ها (34)
- مناسبت ها (7)
- نامه نگاری (3)
- نشستی با کتابها (41)
- نوشته درمانی (1)
- نویسندگی (30)
- وبلاگ (214)
- وبلاگ دوستان (18)
- وحشت (2)
- ویدیوها (3)
آخرین دیدگاهها