تازه نوشته ام داغ بخوانید

بودنی متفاوت تر

اصلن گاهی نشانه ای از بودنمان در دسترس نیست. نه اینکه بمیریم و نباشیم ها نه. اما بودنمان بیش از یک جاندار که میخورد و میخوابد نیست. حتمن برای

نگاهی کوتاه به ضرب المثلها

گاهی برای اینکه به نوشته هایمان جان دهیم  و موضوع و مفهومی که میخواهیم ابراز کنیم، برای مخاطب روشن تر شود، میرویم سراغ تشبیه، تمثیل و استعاره. درست مثل

یادداشتهای هر روزه

در این یادداشت میخواهم کمی از حس و حال انجام چالش برایتان بگویم. امروز روز 117 ام از چالش 200 روز وبلاگ نویسی است. و خدا را شکر که

افکارتکانی

به نظرتان انسان وارسته چه ویژگی هایی دارد؟ وارستگی یعنی وابسته نبودن یعنی رهایی یعنی  فاصله گرفتن از من زمین گیر یعنی مثل سوم شخص بنشینی و تمام ماجراها

شجاعت یعنی …

می دانید شجاعت و بی پروایی دو کلمه کاملن متفاوت هستند؟ بی پروایی یعنی نترسیدن ولی شجاعت یعنی در عین ترسیدن جسارت به خرج دادن یک بچه کوچک که

نقش شهروندی و جهانی

دوری مظلومانه و اجباری از شبکه های مجازی باعث شده این روزها بیشتر فکر کنم. بدون اینکه بخواهم افکارم را بلند بلند بگویم. به این فکر میکنم که امروز

مرگ همینجاست

زلزله دیشب مثل آب سرد وسط چله زمستان بود که روی صورتم پاشیدند یکهو یخ کردم. گفتم خدایا هر لحظه میتواند آخرین زمان حضور زندگیمان روی کره زمین باشد.

نقش مقابل نقطه ضعفهایمان

امروز با خودم فکر میکردم که همه ما در زمینه هایی ضعیف هستیم و در حوزه های دیگر قوی. حوزه های قوی که خب خوبند و نیاز به هدایت

مواجهه ما با حقوق ضایع شده اعطایی

یادداشت امروز براساس تجربه دست اول امروز است و تاملی درباره آن. اعتبار گواهینامه ام مدتهاست که تمام شده بود و برای تمدید آن نیاز به درج گروه خونی

روزهای ناله مان را پاس بداریم

گاه باید بی حوصله شد تنبل بود حس هیچ کاری را نداشت چه کسی می گوید که همیشه باید موتور تلاشمان با آخرین سرعت بچرخد و برق امید چشمانمان،