تازه نوشته ام داغ بخوانید

با همه فرق داشت

داستانک کلمه بازی با همه فرق داشت.غذاخوردن، حرف زدن، کار کردن و حتی نگاه کردنش. وقتی نگاهت می‌کرد انگار قلاب چشمانش، به قلبت اصابت می کرد و همه درونیاتت

چقدر فاصله!

چقدر فاصله! سر موضوعی از دست‌ پسرش کفری شد.کارد می‌زدی خونش در نمی‌آمد. برافروخته و خشمگین پرسید:تو این کار رو کردی؟پسرک در حالی که از وحشت صورتش رنگ گچ

این همه من!

این همه من! دو روزی هست که این فکر در ذهنم در حال وول خوردن است:همه من هستند در زمان‌‌ و شرایط مختلف.یک جورهایی شبیه زندگی در دنیاهای موازی!

نبوغ یک حسود

نبوغ یک حسود داستانک ادامه نویسی او که از یادآوری ثروت جاری‌اش به غیظ نشسته بود، به دخترعمویش نگاهی خیره کرد. هر چه بود زیر سر دختر عمو بود:

پدربزرگ رفت اما گاوش زایید!

پدربزرگ رفت اما گاوش زایید! پدربزرگ رفت.گاو پدربزرگ زایید. هر کس چیزی افاضه کرد:من شک کرده بودماما حرف حق را باید زیر لحاف گفت. دیگری با تاسف:پشت مرده حرف

روزه‌داری

روزه‌داری و ماه رمضان روزه‌ای؛همه چی خوب پیش میره تا اواسط ظهر که کلاغ و قورباغه‌ی توی شکمت زبون باز می‌کنن.توی دلت انگار یه انسان اولیه با یه تیکه

روز گندِ زیبا

روز گَندِ زیبا دختری که کنارش ایستاده بود با صدایی لرزان جیغ خفه‌ای کشید. پیرمردی روی نیمکت افتاده بود. بابا بابا پیرمرد بی‌جان افتاده بود و حرکتی نمی‌کرد. به

لغت‌نامه‌ی طنز ۴

لغت‌نامه‌ی طنز ۴ 📓😁 بالش💠بازاریاب خواب کوفته:🧆کباب توپی مسواک:🪥برس دندان‌ها غیبت کردن:🗣عملی که در آن می‌توان در چشم‌برهم زدنی یک ابرقهرمان تحویل داد و یک ابرشیطان تحویل گرفت ستاره:💫فانوس‌های

پوستِ پرتقال🍊

پوستِ پرتقال🍊 یه جا یه مقدار پوست پرتقالِ تازه توی سطل آشغال دیدم و همین پوست منو برد به … چند سال قبل بود.مثل حالا ایام عید و دید

لغت‌نامه‌ی طنز ۳

لغت‌نامه‌ی طنز ۳ 📓😁 بازار:👥️️👥️️محلی برای سفر پولها از جیبی به جیبی دیگر دستفروش:🗣آن که دکان اجناسش، یک سفره است پول:💸موجودی همواره در حال سفر خزانه‌دار:📦بانک‌سیار قیمت:🧧آنچه همواره در