ما در زندگی روزمره خود با افراد مختلف به انحای گوناگون در ارتباط هستیم و این ارتباط شامل صحبت در یک جمع دوستانه، ارتباط با دانش آموزان به عنوان یک معلم، سخنرانی در یک سمینار آموزشی، برخورد با مشتری در محل کار و ارتباطات کوچک و بزرگی است که در خلال زندگی شخصی یا اجتماعی خود با آن مواجهیم و این ارتباط شامل ارسال پیام ما به دیگران و دریافت پیام آنها توسط ماست.
در بحث توسعه فردی ارتباط موثر یکی از مهارتهای اصلی است که باید بیاموزیم تا با بهره گیری از آن به ارتباط کارآمد با مخاطبین هدف خود پرداخته و به اهداف خود دست پیدا کنیم.
اما چه ارتباطی موثر است؟
بگذارید با یک مثال نقض داستان را بیشتر ملموس کنیم :
فرض کنید شما کارمند یک اداره هستید و کارفرما از شما خواسته تا در یک جلسه سخنرانی حضور داشته باشید و باید مطالبی را که می دانید به نحو احسن به مدعوین جلسه انتقال دهید.
خب بیایید از ظاهرتان شروع کنیم و گام به گام با نحوه ارتباط شما با مخاطب پیش برویم :
- شما از قبل آمادگیش را نداشته اید و امروز با سر و وضع نه چندان مناسب سر کار حاضر شده اید. خب اولین فرکانس منفی به مخاطب داده شد.
- خجالتی هستید و اصلا نمی توانید به چشم حاضرینی که منتظر شنیدن حرفهایتان هستند نگاه کنید، مدام چشمانتان روی در و دیوار و میز رژه میرود.
- چهره گلگونتان صفحه نمایش ضربان قلبییست که حالا دیگر عدد 120 را هم پشت سر گذاشته و می تواند موتور یک ماشین را روشن کند.
- به تمام معنا در حال تپق زدن هستید و جملات را نمی توانید با افعال مناسب ببندید.
- با تردید و متناقض صحبت می کنید.
- خدا خدا می کنید کسی چیزی نپرسد.
- اطلاعات کمی که درباره موضوع دارید گویی در حال محو شدن است و قد و قواره آب رفته اعتماد به نفستان را فقط میشود با یک میکروسکوپ دید.
- صحبت یکنواخت، لرزش صدا، نامفهوم بودن برخی کلمات و گلوی خشکتان کاملا مشهود است.
میشود چهره های حاضرین را مجسم کرد که با ترحم تمام به شما مینگرند و در حال دعا کردن هستند تا این سخنرانی مذبوحانه هرچه زودتر به پایان برسد.
احتمالا رئیستان مدام این جمله را با خود تکرار میکند:
خدای من نفهمیدم، غلط کردم، چرا گفتم سخن راند… و در یک حرکت انقلابی سکان را بدست میگیرد و می گوید ممنون آقا یا خانم فلانی، البته ایشان آمادگی قبلی نداشتند و به اصرار من در این جلسه حاضر شدند.
حالا فرض کنیم شما یکی از مدعوین هستید که روی صندلی مقابل شخص مذکور با توصیفاتی که رفت نشسته اید، آیا توانستید یک اپسیلون اندازه با این سخنرانی ارتباط برقرار کنید؟
آیا فهمیدید که سخنران قصد داشت چه چیزی به شما بگوید؟
آیا زمانیکه صرف شندین صحبتهای سخنران کردید مفید بود؟
آیا لذت بردید؟
میبینید این یک نمونه ارتباط بسیار ناکارآمد و منفی بود که نتوانست آن تاثیری که باید را بر مخاطب داشته باشد.
ذکر این نکته ضروری است که ارتباط صرفن صحبت کردن نیست و به دو قسم ارتباط کلامی و غیر کلامی تقسیم می شود و ارتباط کلامی میتواند به صورت صحبت مستقیم، متنی یا تصویری باشد.
ارتباط غیر کلامی شامل ظاهر و زبان بدن است.
و وقتی صحبت از ارتباط موثر می شود تمام اقسام ارتباطی را شامل میشود، چه بسا یک نوشته آنقدر زیبا و تاثیر گذار باشد که مخاطب را به خوبی با خود همراه کند.
حال برویم سراغ این موضوع که چه کنیم تا در مراوداتمان در سطح کلان و خرد ارتباط موثر و خوبی داشته باشیم که نتیجه اش انتقال اطلاعات و احساسات به نحو احسن باشد و تاثیر مطلوب بر مخاطب.
- داشتن ظاهر مناسب
- داشتن لبخند بر لب
- صداقت در بیان
- منسجم بودن پیام حول یک محور
- ایجاد حس مثبت در کلام
- اجرای اصول فن بیان
- شفاف بودن
- بیان مطلب در موجز و بهینه ترین شکل ممکن
- هماهنگی پیام بدون تناقض گویی برای جلو گیری از سردرگمی مخاطب
- استفاده از تمثیل، استعاره، مثال و قصه گویی ( که باعث ملموس کردن مفهوم برای تیپهای شخصیتی مختلف می شود.)
- تمام و کمال مطرح کردن پیام
- رعایت ادب و احترام
- داشتن هوش هیجانی برای درک درست احساسات فرد مقابل و نشان دادن واکنش مناسب
- شنونده خوب بودن
- زبان بدن مناسب
- ایجاد ارتباط چشمی با مخاطب
- راحت و آرام بودن
- خود حقیقی بودن
- دادن بازخورد خوب و مناسب
- دادن حس ارزشمندی به مخاطب
- مدیریت استرس
- داشتن مطالعه کافی
و …
البته موارد فوق به صورتی گردآوری شده که برای وسیع ترین حالت ارتباطی مثلا سخنرانی در یک جمع در نظر گرفته شده و بی شک وجود برخی از نکات فوق در برخی ارتباطات لازم نیست.
مثلا فرض کند شما یک محتوا گر هستید و ارتباطتان با مخاطبانتان به صورت متنی است و مستقیم با مخاطبتان در ارتباط رو در رو نیستید پس گزینه هایی همچون ظاهر مناسب، لبخند به لب داشتن و سایر گزینه هایی که ملاک ارتباط بی واسطه هستند اینجا محل بحث نیست.
آخرین دیدگاهها