چگونه اعتماد به نفسمان را بیفزاییم؟

اگر در معنای مفهومی عزت نفس و اعتماد به نفس دچار شک و تردید هستید در این یادداشت تفاوت این دو را می‌توانید بخوانید.

شاید ما دارای عزت نفس باشیم اما اعتماد به نفس لازم را نداشته باشیم.

داشتن اعتماد به نفس لازمه عبور از ترسهایمان و قرار گرفتن در مسیر توسعه فردی است، اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم و توانایی و شخصیت خود را در ابعاد مختلف بهبود و ارتقا بخشیم،باید این نقیصه را در خود مرتفع سازیم.

نداشتن اعتماد به نفس برای توسعه فردی درست مثل این است که بخواهیم قورمه سبزی بدون سبزی درست کنیم.

خب بعد از این مثال ملموس قورمه سبزی برویم سراغ اعتماد به نفس از نمایی نزدیک تر.

همه ما در کارهایی بسیار توانمند هستیم و در امور دیگر ناتوان، که می‌شود نامش را مهارت و استعداد گذاشت، اما مشکل از آنجایی شروع می‌شود و نامش می‌شود نداشتن اعتماد به نفس که ما از اتفاق جدید ، آموختن مهارت نو و انجام یک کار جدید می‌هراسیم و در دایره امن خود می‌مانیم.

کمبود اعتماد به نفس ریشه در کودکی ما دارد. در واقع به خاطر تزریق افکار منفی و سرزنشگر، ما اعتماد به خود و توانمندیمان را از دست داده‌ایم، امابه قول این کلام بسیار مصطلح “خبر خوب اینکه” ما می‌توانیم اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم.

خب چه کنیم تا اعتماد به نفسمان را بیفزاییم؟

شایان ذکر است که بیشتر عوامل همان مقولاتی است که در بحث عزت نفس به وجودشان اشاره کردیم اما به صورت اجمالی ذکرشان در اینجا نیز خالی از لطف نیست.

در واقع میزان باور ما به توانمندیهایمان از دو اصل نشأت می‌گیرد :

1) مهارت کافی در انجام کار

2) ذهنیت خوب نسبت به مهارت خودمان

و بر همین دو اصل عوامل زیر باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شوند:

1- مقایسه نکردن خود با دیگران

2-مثبت اندیش بودن (پای ثابت همه تغییرهای مثبت)

3- بهره گیری از زبان بدن درست:

امروزه ثابت شده است که با تغییر شکل و اصلاح زبان بدن خود ، می‌توانیم باعث تغییر و تحولات درونی بدن شده و آن احساس و یا حال خوب یا بد را در خود ایجاد کنیم.

مثلن با لبخند زدن حتی بی علت ما باعث ترشح هورمون شادی در خود می‌شویم.

یا با در هم کردن سگرمه‌ها و اندوهبار نشان دادن خود، میزان ترشح هورمون شادی را در خود پایین می‌آوریم.

در موضوع اعتماد به نفس نیز این تغییر حالات می.تواند در ایجاد حس اعتماد به نفس کمک کند:

صاف ایستادن
دادن سر شانه ها به عقب
سر رو به بالا
لبخند زدن
جسورانه صحبت کردن
و …

4- داشتن ظاهر خوب

5- خودشناسی و خود باروی ( وقوف به توانمندی و ناتوانیهایمان برای درک شفاف از خودمان و دوری از اغراق پردازی در ناتوانیهایمان)

6- اجتناب از پرداختن فکری به موضوعاتی که کنترلی رویشان نداریم

7- کسب مهارتهای جدید

8- ایجاد ارتباط اجتماعی خوب با دیگران

9- مدیریت شرایط بد

10- شکستن الگوها

11- اهمیت ندادن به بازخورد منفی دیگران

12- نقشه کشیدن برای کاری جدید و طراحی اهداف کوچک و اقدام

13-مواجهه با ترسهایمان (این عامل خودش یک تنه میتواند اعتماد به نفس نداشته را تا بالاترین درجه افزایش دهد.)

14- بهره گیری از قوه تخیل و خلاقیت در انجام کارها

15- خلق چیزی نو

16- داوطلب شدن برای کارها

17- تمرکز روی راه حلها

18- بودن در زمان حال (به دور از غم گذشته و اضطراب آینده)

19- تهیه لیست موفقیتها و مرورشان ( برای ایجاد احساس خوب و امیدواری )

20- رقابت هر روزه با خود دیروزمان

21- تقویت فن بیان

22- دوری از کمال گرایی

23- تصویر روشن از بدترین حال ممکن (شفاف سازی و کاهش اضطراب برای امری ابهام آمیز)

24- مراقبه کردن

25- شنیدن موسیقی‌های خوب و انگیزه‌بخش

26- ورزش و انجام سرگرمی‌های دلخواه

27- سپاسگزاری

28- نیکی به دیگران

29- همراه بودن با افراد مثبت اندیش، انگیزه بخش و با اعتماد به نفس بالا

در مقابل مفهوم نداشتن اعتماد به نفس، داشتن اعتماد به نفس کاذب است.

در این حالت فرد اطمینان کاذب و افراطی به توانمندیهایش دارد.

این افراد اغراق گو هستند و خود را بی عیب می‌دانند و اغلب دوست دارند به عنوان مدیر و رهبر باشند که این سطح از اعتماد به نفس هم مخرب است و معمولن بعد از برملا شدن اغراق و نادرستی ادعاها فرد اعتبار خود را از دست می‌دهد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

  1. زهرا جان مواجه با ترس‌هایمان خیلی در بالا بردن اعتماد به نفس مهمه. من از سال 88 گواهینامه داشتم؛ اما رانندگی نمی کردم و وقتی هم رانندگی می کردم به خاطر نگرانی که داشتم عمدتا مسیرهایی رو می رفتم که کوتاه یا سهل بود چرا چون یک بار همون اوایل گرفتن گواهینامه خودم رو تو شرایطی قرار دادم که خیلی خیلی ترسیدم و دیگه حاضر نبودم تو اون شرایط قرار بگیرم پس همیشه از قرار گیری تو اون شرایط طفره می رفتم و به شرایط مشابه که م رسیدم الکی می گفتم پام درد گرفت و می خواستم یکی دیگه بجام بشینه که نفهمن چقدر می ترسم. اما چند روز پیش به خودم گفتم باید یه جا تمومش کنی این بازی کثیف رو و از دم خونمون تا کلاردشت یک سره پشت فرمون بودم و اصلاً هم نفهمیدم که چه اتفاقی افتاده که اینقدر شجاع شدم. بعد به خونه که اومدم دیدم اعتماد به نفسم رفته بالا و می خوام غذایی رو درست کنم که همسرم دوست نداره ولی خودم دوست دارم. خیلی حس خوبی بود. یا کلی کار دیگه که همیشه به خاطر ترسام خودم رو ازش محروم کرده بودم رو دلم خواست انجام بدم و میخوام هفته ای یکی از اون کارا رو انجام بدم

    1. به به
      چقدر کیف کردم برای این کار بزرگ و قشنگت
      ایستاده برات کف زدم ( به خدا وایسادم کف زدما)
      تبریک میگم بهت این یه موفقیت خیلی خیلی بزرگه لیلون جان

      آره اونجا هم اشاره کردم که گذر از ترسهامون خودش بقیه آیتمها رو یه تنه حریفه
      چون ترسه که همیشه ما رو عقب نگه میداره.

      حالا که تو قشنگ و صادقانه اعتراف کردی بذار منم بگم
      من گواهینامو خیلی وقته گرفتم اما اصلن پشت فرمون یه بارم ننشستم.
      همش این ترسو داشتمو دارم که نکنه باعث آسیب به بقیه بشم.
      به خودم فکر نمی کنم که احتمالن تو تصادف چی سر من میاد اما از افراد مقابل همیشه ترسیدم.

      البته سرزنشهای بابا جان توی همون مراحل گرفتن گواهینامه هم در کاهش اعتماد به نفسم بی تاثیر نبود.

      اما به خودم میگم زهرا یه روز برای خودت ماشین میگیری و باهاش کم کم شروع میکنی به رانندگی تا بلاخره راه بیفتی.

      و این تصمیم آخرت معرکه است… لیلون هر هفته قویتر از قبل ( ماشالله)
      به افتخار لیلون گلی ( هر جقدر دلت میخواد ایموجی کف عزیزم چون تو استحقاقشو نشون دادی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *