گامی برای شروع

امروز این آیه قرآنی باعث شکل گیری این یادداشت شد که بی ارتباط به بحث توسعه فردی نیست.

“یاد کنید مرا تا یاد کنم شما را ” سوره بقره

اغلب ما هدف و آرزوهای کوچک و بزرگ زیادی در سر داریم که گاه از پس ذهنمان سر میخورند جلوی دیدگانمان و  برقی در چشممان می جهد و بعد از اندک مدتی تخیل درباره شان، بدون هیچ اقدامی، دوباره کز میکنند آن ته ذهنمان و از مدار توجه خارج میشوند.

مثلن خیلی دلمان میخواهد که یک نقاش چیره دست شویم، یا آن زبان خارجی را یاد بگیریم، یا کسب و کاری که شیفته راه اندازیش هستیم و هزاران درخواست و آرزو و هدف …

اما در بیشتر مواقع ما هیچ اقدام حتی کوچکی برای آرزو و درخواستهایمان انجام نمی دهیم.

بر میگردم به همان آیه .

می دانیم که خدا مهربانیش حد و اندازه ندارد.

موید این موضوع نعمتهای بی کرانی است که در برون و درون ما آثارش هویداست.

اما همین خداوند سراسر مهربانی، می گوید یادم کنید تا یادتان کنم! چرا؟

مگر خدا خودش حال و روز ما را نمی بیند؟!

در نگاه اول و ظاهر بینانه آدم یاد سبک و سیاق بازیهای کودکانه می افتد. دو کودک در حال بازی با اسباب بازیهایشان هستند، کودک اول به دومی میگوید اگه اسباب بازیاتو به من بدی منم اسباب بازیامو بهت میدم. یک بده بستان، اما در نگاه عمیق تر معنایی ورای آنچه به نظر میآید، حاصل میشود.

موضوع این است که باید اقدامی صورت دهی، حرکتی، جنبشی که بعد در تو ایجاد انتظار یک نتیجه حادث شود.

و گرنه که مهربانی خدا ثابت شده است و نیازی به دلیل و سند و مدرک ندارد.

اما این جمله گویای این مطلب است که برای حصول یک نتیجه باید کنش و واکنش صورت پذیرد.

اصلن قانون این دنیا بر این سیاق است که باید حرکتی باشد تا نتیجه ای در پی باشد.

وقتی ما خدا را به یاد میاوریم و از او کمک میطلبیم، این اقدام انتظاری در ما شکل میدهد و در نتیجه دید ما به پیرامونمان بر اساس همین انتظار شکل سمت و سوی مثبتی به خود میگیرد و در نتیجه اتفاقات و رویدادهای یاریگر خدا را میتوانیم دریابیم و ببینیم.

در خصوص همه اهداف، آرزوها و درخواستهایمان هم داستان به همین منوال است.

با انجام یک اقدام، ما در فرآیند کنش و واکنش قرار میگریم و در نتیجه هدف و درخواستمان عینی تر میشود و دیدن نتایج اقداممان ، مثبت یا منفی، باعث میشود که تلاش بیشتر و بهینه تری در سوی مناسب داشته باشیم.

همواره در مباحث توسعه فردی، از اولین گام برای اقدام سخن به میان آمده است.

مثلن در کتاب عادتهای خرد پروفسور فاگ که در این یادداشت به این کتاب خوب اشاره ای داشته ام، آمده است که برای هدفت انجام حتی یک قدم کوچک موفقیتی است و تو را در مسیر نیل به اهدافت هدایت میکند.

مثلن هدف پیاده روی که هیچ گاه موفق به انجامش نشدیم، پوشیدن کفشهای ورزشی میتواند یک اقدام  اولیه باشد همین. اصلن لازم نیست شروع کنیم به راه رفتن و پیاده روی کردن.

همینکه کفشهایمان را بپوشیم، این مهم در ما القا میشود که میخواهیم کاری برای هدفمان انجام دهیم و در ادامه در مسیر هدف پیاده رویمان قرار میگریم، صد البته اگر فرد تلاشگر و مصممی برای ساختن عادت پیاده روی خود باشیم.

یک اقدام حتی کوچک ما را از مسیر صفر به مسیر 1 نیل به اهداف و آرزوهایمان هدایت میکند.

هر راهی با اولین قدم کوچک یا بزرگ شروع میشود…

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *