کاریکلماتور ۱۱

کاریکلماتور

▫️زمستان هر چه بهار رشته بود، پنبه کرد.

▪️آنقدر خندید که چشمها عاقبت خود را خیس کردند.

▫️در تابستانها صفرای خورشید بالا می‌زند و در زمستان سودایش.

▪️کارت سبز ورود به آن دنیا دست عزرائیل است.

▫️پرنده آنقدر به میله‌های قفسش چشم دوخت که همه را گور خر می‌دید.

▪️زمستان بی‌برف، مثل دهان بی‌دندان است.

۱۷ دی هزار و چهارصد و دو
✍️ نی‌نوا

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *