قانون فراوانی
نمی دانم میشود اسمش را قانون گذاشت یا نه؟
بگمانم بشود، چون در طبیعت به کرات شاهدش هستیم و همچنان ادامه دار است.
از برگ و میوه درختان تا بارانی که میبارد، تا خوشه های گندم، گلها، سبزه ها و هوای پایان ناپذیری که تنفس میکنیم، همه دارای وفور بی کران هستند.
این یادداشت بی ارتباط با بحث توسعه فردی و یا خودشناسی نیست.
راستی این مطلب از دیدن برگهای درختان در حین پیاده روی کلید خورد. ( کلاس درس )
به نظرتان هر درخت دارای چه تعداد برگ است؟
فکرش را بکنید خدا خساست که نه این همه بذل و وفوربه کار نمیبرد و روی هر شاخه دو سه برگ برای نمونه میچسباند، به نظرتان منظره خنده داری نمیشد، البته برای ما که این چهره سبز پر برگ درخت را دیده ایم به صورت وحشتناکی خنده دار میشد، درخت بیشتر شبیه انسان تاسی میشد که چند تا شوید از هر گوشه سرش (راستی سر آدم مگر گوشه هم دارد؟) روییده و اندک سایه ای بر زمین بایر و خورشید نشان کله مبارک گسترانده.
از این داستان وفور میخواهم استفاده کنم و به باورهایمان ناخنک بزنم.
این همه فراوانی مدام مقابل چشم ما قرار دارند، اما اغلبمان غرق در باورهای محدود و اندک خود غرق مانده ایم.
بارو نداریم که میتواند وفور موفقیت اتفاق بیفتد و همه انسانها موفق و شاد باشند و با موفقیت دوستمان عرصه را بر خود تنگ تر میبینیم.
یا باور نداریم که میتوانیم درآمد بیشتری داشته باشیم، منابع خدا را در ظرف منابع محدود خود میرییزیم و ناامیدانه به اندک آب باریکه خود خوشنود میمانیم و راههای دیگر کسب درآمد را امتحان نمی کنیم.
باور نداریم که مخزن مهربانی خدا وسعتش بی کران است و اغلب آرزویی نداریم و یا آرزوهایمان خیلی کوچک و دم دستی است.
باورمان نشده که تواناییمان وسیع تر از چیزی است که تصور میکنیم.
وقتی خداوند در این همه آفریده و مخلوق خود نمودی از عظمت و زیبایی خود را بکار گرفته،آیا در ما انسانها که از روح خود دمیده و معاون خودش در زمین اعلام کرده کم کاری صورت داده؟
آیا این لقب جانشین لقب کشکی است فقط برای دلخوش کنک؟
وقتی نمیبخشیم تا مبادا از دست بدهیم یعنی فرسنگها از قانون فراوانی دور مانده ایم و همین باور میشود قاب دیدمان، عینکی که با آن دینا را میبینم، محدود و پر اضطراب.
دانه ای در زمین کاشته میشود و آن دانه تبدیل به میلیونها دانه در قلب میوه ها میوشد.
هیجان انگیز نیست؟!
به نظرتان برای تقویت باور وفور چه باید کرد؟
در این یادداشت نمی خواهم راه حل بدهم.
گاه میشود راه حلها را ساخت.
تامل میخواهد و نگاه از زوایای مختلف.
بهتر است چند خطی درباره اش بنویسیم.
نوشتن راهی برای روشن شدن افکار و دریافت پاسخ سوالهایمان است.
2 پاسخ
کاملا درست و به جاست ….ای کاش نمایندگان خوبی از جانب خدا در زمین باشیم
ممنون عزیزم . امیدوارم