این مقاله به توصیه آقای کلانتری بزرگوار در دوره مکتب نویسندگان کسب و کار نوشته شد، که بنا به تقویم موضوعی و انتشار مقاله در روزهای جمعه، تصمیم به انتشارش گرفتم .
مهمترین عامل موفقیت کسب و کارهای کوچک چیست؟
قبل از هر چیز بهتر است تعریفی کوتاه از کسب و کارهای کوچک داشته باشیم:
اگر شما یک آشپز، یک نقاش، یک مهندس و … باشید میتوانید یک کسب و کار کوچک برای خودتان راه بیندازید.
کسب و کار = محصول یا خدمتی است که برای متقاضی و یا مشتری خود ارائه میکنید.
در واقع هر کس با هر مهارتی میتواند یک کسب و کار کوچک برای خودش راه بیندازد، کسب و کار شما میتواند شامل خودتان باشد یا تعدادی زیر دست که برای شما کار می کنند.
فرض می گیریم که شما کسب و کارتان را راه انداخته اید و حالا دغدغه شما این است که چطور در این راه موفق باشید و کسب و کارتان را گسترش دهید.
مایکل گربر که یک مربی و مشاور فوق العاده برای کسب و کار است، در کتاب افسانه کارآفرین صفر تا صد کارآفرینی و راه اندازی یک کسب و کار موفق را به زیبایی بیان میکند.
گربر میگوید:هر فردی که میخواهد یک کسب و کار کوچک برای خودش بسازد دارای سه شخصیت است :
مدیر- کارآفرین – متخصص
زمانی فرد در یک کسب و کار موفق خواهد بود که بتواند هر سه این شخصیتها را در تعادل و هماهنگی با یکدیگر به کار گیرد.
اینکه شما رویایی در سر دارید و کسب و کار به راه انداخته اید، این شخصیت کارآفرین شماست.
مهارتیکه باعث شده شما به فکر این کارآفرینی بیفتید مربوط به شخصیت متخصصتان می شود.
وقتیکه شما کسب و کار را راه انداختید، برای اجرای درست امور و نظارت بر کار خود و زیر دستانتان نیاز به شخصیت مدیر خود دارید.
هر گاه یکی از این شخصیتها در شما نادیده گرفته شود و یا بیشتر از بقیه مورد توجه قرار گیرد، کسب و کارتان در مسیرتوقف یا شکست قرار خواهد گرفت و سکان کشتی کسب و کار از دستتان در خواهد رفت.
اینکه شما صرفا بر اثر یک هیجان و یا یک اتفاق به فکر ایجاد کسب و کار بیفتید، درست مثل روشن کردن آتش در مسیر جریان آب است که به سرعت خاموش خواهد شد.
برای هر ایده ای باید برنامه ریزی کرد، چشم اندازی داشت و تمام جوانب را سنجید و سپس قدم در مسیر قرار داد.
بسیاری از کسب و کارهای کوچک بیش ا ز10 سال دوام نمی آورند ومحکوم به شکست و رکود میشوند.
اما چه کنیم تا در کسب و کار کوچکمان موفق باشیم ؟
- گام اول باید طرحی روشن از کسب و کاری که در اندیشه ساختنش هستید، داشته باشید ، در واقع هدف باید smart باشد .
اسمارت (SMART) اختصار این کلمات است :
: Specific مشخص،
:Measurable قابل اندازه گیری،
:Attainable: دست یافتنی،
:Realistic: واقع گرایانه،:Relevant: مرتبط ،
:Timely/Time Bound: در محدوده زمانی مشخص
- ثابت قدم بودن و داشتن تعهد و دید مثبت به کار
اینکه یک فرد بر اثر هیجان و انگیزه آتشین یک آن ایده ای به ذهنش برسد و شروع به انجامش کند، همان مثل باد آورده را باد می برد خواهد بود و یا از شکم سیری ایده ای پراندن که هر دو محکوم به شکست هستند، پس باید ایده تان آن قدر ارزشمند باشد و خودتان آنقدر فردی با پشتکار باشید که با پدید آمدن مشکلات کنار نکشید .
- ساختار سازمانی راهبردی
تیم و کارکنان شما باید همسو با ایده و طرح شما باشند تا بتوانند بیشترین تلاش خود را برای تحقق اهدافی که در نظر دارید به کار برند.
باید دقیقا وظایف آنها مشخص باشد.
بهره مندی از کارکنانی با طرز فکری هماهنگ با شما و یا استفاده از اهرمهایی مانند تشویق ، تنبیه و… ابزارهایی برای تشکیل یک تیم موفق کاری هستند.
- سیستم سازمانی
کافی است به دنیای اطرافمان نگاهی بیندازید. همه چیز با سیستم کار میکند . خدا برای هر کاری ، پا نمی شود بیاید انجام بدهد و بعد برود سر جایش. همه چیز از قبل تعریف شده و داده بااثر پذیری ا ز فرمول تعریف شده به وقوع رخداد و انجام کاری منتهی میشود.
درست مثل تعریف کردن فرمول در یک برنامه کاربردی مثل اکسل است .
داده مفروضات توست و فرمول باید فرآیند را انجام و نتیجه را منعکس کند .
دیگر کارها وابسته به نیروی انسانی نیست ، حالا سیستمها هستند که افراد را به استخدام در می آورند و نیازی به یک فرد خبره برای انجام کار نیست که اگر بواسطه مشکلی سر کار نیامد کارها لنگ بماند ، سیستم وظیفه هدایت و راهبری کارها را برعهده دارد و انسانها کاربران سیستم هستند .
خیلی از کسب و کارهای کوچک موفق، سیستم خود را آنقدر نیرومند و بهینه طراحی می کنند که با انسانهای معمولی که چشم داشت حقوق حداقلی هستند هم، بتوانند بهترین بهرهوری و سود دهی را داشته باشند.
نکته : سیستم سازمان باید در بخشهای مختلف کسب و کار باعث سهولت ،دقت وبازتاب نتیجه شود.
به عنوان مثال:
سیستم مالی : حسابداری – برآورد هزینه ها و …
سیستم فروش
سیستم تولید
سیستم پاسخگویی به مشتریان
سیستم بهره وری و …
- بازاریابی و جلب مشتری
امروزه هر کسب و کار کوچکی نیازمند رسانه خود است .
حالا دیگر مثل 10 سال قبل نیست که همه پا شوند از این سر شهر به آن سر شهر بروند و مایحتاجشان را بخرند.
در مقطع کنونی قریب به 80 درصد افراد جامعه با چند کلیک خرید خود را از بهترین مکان و با کمترین قیمت و در سریعترین زمان ممکن انجام می دهند.
پس باید توان ارائه خدمات و محصول خود در دنیای مجازی را داشته باشیم و نیز به تبلیغ کسب و کار خود پرداخته و با مشتریان خود در ارتباط باشیم.
- توجه به نیاز جامعه
قرار گرفتن در جای درست و کار درست یعنی اقبال و موفقیت
اگر ایده شما براساس نیاز و خلای در جامعه باشد ، شانس موفقیت شما در کسب و کارتان بسیار بالاست.
حالا فرض کنیم که ایده شما در اثر خلا و نیازی نبوده است و رقبای بسیاری با همان ایده شما مشغول به کار هستند ، دو راه برای حل این موضوع وجود دارد :
- ایجاد نیاز جدید در جامعه
- وارد جزییات کار شدن و خلق ایده جدید و خلاقانه در همان کسب و کار، در واقع با افزودن اپشن جدید به محصول این امکان را به مشتری بدهید تا میان محصول وخدمات رقیب و محصول و خدمات جدید شما یکی را انتخاب کند.
- خلاقیت و نوآوری
برای اینکه در دنیای مدرن امروز که هر لحظه فناوری جدیدی پا به عرصه وجود می گذارد دوام آورید باید خلاقانه فکر کنید و در کسب و کارتان نوآوری داشته باشید.
حالا با توجه به آیتمهای بالا به نظرتان مهمترین عامل موفقیت کسب و کارتان چیست؟
فارغ از همه نظریات کارشناسانه صاحب نظران این حوزه، که هر یک عاملی را مهمتر می دانند به نظر من مهمترین عامل موفقیت، میزان خلاقیت و انعطاف کارآفرین است که هر یک از عوامل فوق را همچون تکه های پازل میتواند درست و مناسب درجای خودشان بچیند.
قوه تخیل و اندیشه انسانی مهمترین عامل موفقیت اوست، اگر درست هدایت شود و با چاشنی اراده همراه باشد.
انسان موجودی پیچیده است که هیچ کس نمی تواند به تمامی کشفش کند و همین موجود است که میتواند در بغرنج ترین شرایط نیز با امیدواری و قدرت اندیشه خود باعث تحیر شود.
کم نیستند افرادی که در کسب و کار خود شکست را تجربه کردند اما به سبب اندیشه و تفکر خلاقانه خود، به قله موفقیت دست یافتند .
والت دیزنی . استیو جابز و …
پایان
نکاتی درباره نحوه تهیه مقاله که شاید به کارتان آید:
در نوشتن این مقاله ابتدا به جمع آوری مطالب پرداختم .
سپس آنها را مطالعه کرده و خلاصه نویسی کرده و ساده تر بیان کردم.
در آخرین مرحله تاملات و تجارب خود را هم افزودم .
و درنهایت مقاله آماده شد.
مقاله کوتاه اما خوبی بود.
نکته نهایی :
این سه شخصیت: کارآفرین، متخصص و مدیر در انجام تمام اهداف و کارهایی که انجام میدهیم میتوانند نمود داشته باشند و باعث موفقیتمان شود.
2 پاسخ
وای زهرا فوق العاده بود. تو واقعن یه مقاله نویس فوقالعادهای. دورهی وبلاگ نویسی شاهین کلانتری رو دیدی؟ تو هم حتمن بیا. بهنظرم تو ـخر دوره میترکونی زهرالی بالا. مقاله خیلی خوب بود. پر و پیمان و کامل و بلند.
خیلی دوست دارم شخصیت مدیر رو در خودم تقویت کنم اون هم درست و از پایه و باید بگم که بسیار بسیار از این مبحث سیستم خوشم میاد، اما فقط خوشم میاد و هیچ وقت نمی رم دنبالش.
زهرا خیلی عالی مقاله مینویسی. حالم خوب شد با دیدن این پستت. من همش دوست دارم نغیل (قصه) بگم😂. اما خب چیکار کنم اینم مدل منه
به به انگیزه فشانتو ای ول
ممنون صبالی
اتفاقن خیلی دوست دارم مقاله های توپ بنویسم
مثل اینکه طرف به جای چند تا کتاب چند سطر درست و درمون و شیره مطالب رو با علاقه و با ملاقه سر بکشه
صباااا یه مقاله خوب درباره کوچینگ داشتم که خلاقانه هم بود اما تو لپ تاپ جون به سرمه.😢
مرسی صبا بالام رفتم ثبت نام کردم قشه قیز
تو هم مدلت ناب و بکره مختص خودته بالام
اتفاقن آدما با ناغیل موضوعاتو خوب درک میکنن
منم دوست ندارم مقاله خشک باشه، این مقالم فکر میکنم مال پارسال بود.
تو مقاله ای که در دست دارم و البته لاپ کم زمان میتونم بهش اختصاص بدم سعی میکنم منعطف و مخاطب پسند و البته متنوع بنویسم که از خوندنش کسل نشه، امیدوارم موفق بشم.